ارتش ایران

ارتش ایران

بلاگ خبری و آموزشی ارتش ایران
ارتش ایران

ارتش ایران

بلاگ خبری و آموزشی ارتش ایران

شهید اصغر محمدیان

"اصغر محمدیان" در دوم شهریور 1339 ش در زنجان از مادرى بنام "منیژه خلیلیان" بدنیا آمد. پدر او جلال از وضع مالى نسبتاً خوبى برخوردار بود و از افراد خیر بازار محسوب مى ‏شد.



"اصغر محمدیان" در دوم شهریور 1339 ش در زنجان از مادرى بنام "منیژه خلیلیان" بدنیا آمد. پدر او جلال از وضع مالى نسبتاً خوبى برخوردار بود و از افراد خیر بازار محسوب مى ‏شد. او از سه تا پنج سالگى به کودکستان رفت و بخاطر تیزهوشى از پنج سالگى مقطع ابتدایى را در مدرسه شاپور آغاز کرد. از سن هفت سالگى به فراگیرى قرآن پرداخت. وى تحصیلات راهنمایى را در مدرسه "مصطفى خمینى"(فعلى) و تحصیلات دبیرستانى را در دبیرستان امیرکبیر طى کرد. از دوران نوجوانى به ورزش ‏هاى رزمى روى آورد به آموزش جودو و تکواندو پرداخت و کمربند سیاه را در این رشته ورزشى بدست آورد او همچنین کاراته را نزد پرویز عطایى فراگرفت.

او علاقه زائد الوصفى به ادیعه و نمازهاى جماعت داشت. فعالیتهاى سیاسى و انقلابى خود را از زمان شروع انقلاب با شرکت در راهپیمائى ‏ها و پخش اعلامیه آغاز کرد. او و دوستانش در یک اقدام ناموفق تصمیم به انفجار شهربانى زنجان مى ‏گیرند ولى ساواک متوجه طرح آنها مى ‏شود و در نتیجه نقشه‏ شان عملى نشد. بعد از پیروزى انقلاب همراه با ادامه فعالیتهاى سیاسى - اجتماعى تحصیلات خود را ادامه داد تا اینکه درسال 1358 موفق به کسب دیپلم تجربى گردید. در همان سال در دانشگاه پذیرفته شد اما با این اعتقاد که "دانشگاه او سپاه است" به‏ عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامى زنجان درآمد.

وى از پایه ‏گذاران اولیه بسیج و عضو شوراى فرماندهى بسیج زنجان بود. بعد از چهار ماه آموزش در تهران به زنجان بازگشت و بعنوان مربى تخریب و اسلحه شناسى مشغول بکار شد. همزمان با مسئولیت آموزش نظامى در سپاه در ادارات، ارگانها و روستاهاى اطراف زنجان به تدریس اصول عقاید، اخلاق و احکام مبادرت میکرد. بعلت خصوصیات بارز اخلاقى همچون اعتماد بنفس، ملاحت و خوش روئى ارتباطى صمیمى با دوستان و همکاران در محیط سپاه و در سطح جامعه با مردم برقرار کرد.

اگر چه تعدادى از دوستانش دچار لغزش شده و به عضویت سازمان منافقین درآمده بودند اما او با وجود دعوت جهت پیوست به آن سازمان پس از بررسى اهداف و ماهیت آن جزء اولین کسانى بود که خطر منافقین، لیبرالها و سایر گروههاى الحادى را درک کرده و به مبارزه با آنها پرداخت. بدلیل مخالفتهاى مستمر مورد کینه شدید منافقین قرار داشت و چند بار در درگیریهاى خیابانى مورد ضرب و شتم آنها قرار گرفت ولى بخاطر آمادگى جسمانى و  ورزشکار بودن جان سالم بدر برد.

در یکى از درگیریها منافقین او را از دو طرف محاصره کردند و مورد ضرب و شتم قرار دادن. سلاح کمرى او را گرفتند اما برحسب اتفاق یکى از دوستانش از پشت بام این صحنه را فیلمبردارى کرد که سبب شناسائى عوامل منافقین شد.

در جریان یکى از عملیاتهاى تروریستى منافقین که شهید پرویز عطایى مجروح و یکى از افراد منافق نیر دستگیر شد، محمدیان که بخاطر شکستگى پایش در خانه بسترى بود بعد از اطلاع از این جریان به منظور تخلیه اطلاعاتى از فرد دستگیر شده، گچ پایش را بازکرد و به محل سپاه رفت. او به همکاران خود گفت: با من طورى برخورد کنید که آن فرد گمان کند که من هم جزء سازمان منافقین هستم تا پس از زندانى شدن، از ماهیت او آگاه شویم. پس از پنج روز زندانى بودن در کنار آن فرد معلوم مى ‏شود که او سه نفر را به شهادت رسانده است."

محمدیان در عین حالیکه مخالف سرسخت منافقین بود و در دستگیرى آنها سعى وافر داشت اما معتقد که باید با جاذبه به تربیت آنها پرداخت. خصلت نیکو و برخوردهاى صحیح او موجب شد که بسیارى از آنها از اعمال خویش توبه کنند و با اعزام به جبهه‏ هاى جنگ ایران و عراق به شهادت برسند. او در انجام کارهاى خیر پیشقدم بود و در کمک به افراد بى‏ بضاعت سعى فراوان داشت، بطورى که حتى لباسهاى خود را براى آن سرى از افراد بسیجى که فقر مالى داشتند مى ‏فرستاد.

در جریان غائله کردستان بارها بعنوان فرمانده نیروهاى اعزامى از زنجان در صحنه ‏هاى درگیرى حضور یافت. براى اولین بار در تاریخ 1359/9/30 براى مبارزه با متجاوزان عراقى به جبهه جنوب رفت و پس از مدت کوتاهى استقرار در پایگاه "منتظرین شهادت" به خط مقدم جبهه سلیمانیه و دارخوین عازم شد. و پس از گذشت نزدیک دو سال در 1359/11/21 به زنجان برگشت. او در سه نوبت متوالى، فرماندهى منطقه استراتژیک دارخوین که به رزمندگان زنجان سپرده شده بود را به عهده داشت. شادترین لحظات او زمان اعزام به جبهه ‏ها و حزن ‏انگیزترین آن هنگامى بود که بخاطر مسئولیتهاى سنگین در شهر زنجان از رفتن به جبهه منع مى ‏شد.

اصغر محمدیان آخرین بار در تاریخ 1360/12/12 بعنوان فرمانده گردان شهداء رزمى به جبهه رفت و بعد از استقرار در پایگاه شهید آیت ا... سیداسدا.. مدنى دانشگاه جندى شاپور اهواز از تاریخ 1360/12/20 به شناسایى منطقه عملیاتى و انجام مانور آماده ‏سازى نیروها پرداخت. در تاریخ 1360/12/27 به شوش اعزام شد و در آنسوى رودخانه کرخه در انتظار شروع عملیات ماند. پیش از آغاز عملیات فتح ‏المبین او و پسر خاله ‏اش محمد سقطچى و جمشید انصارى در جلسه فرماندهان رده بالاى سپاه شرکت کردند. در آن جلسه تصمیم گرفته شد به منظور رعایت اصل غافل‏ گیرى و فریب دشمن در "دره شیلش" در پشت سایت 5 با نیروهاى به استعداد 96 نفر با سه فرمانده [در صورت شهادت و یا جراحت نفر بعدى فرماندهى را بعهده بگیرد.] عملیات فریب انجام شد.

محمدیان بعد از مشورت با حجة الاسلام محلاتى به اتفاق آقاى سقطچى و انصارى و نیروهاى داوطلب و آماده عملیات بامداد روز 1360/1/2 به سوى اهداف تعیین شده در عملیات حرکت کرد و تا ساعت 7/5 صبح به اهداف مورد نظر دست یافت. در این عملیات اصغر محمدیان براثر اصابت گلوله تیربار دوشکا به پاى راست بشدت مجروح شد. او با یک دستمال محل جراحت را بست و على‏ رغم اصرار همرزمان جهت انتقال به پشت جبهه به خاطر تضعیف نشدن روحیه نیروها به حالت درازکش نیروها را هدایت مى‏ کرد و از معاون اول خود (شهید) "ابوالفضل پاکداد" خواست تا هدایت عملیات را بدست گیرد.

محمدیان در همان حال وصیت ‏نامه خود را نوشت که در بخشى از آن آمده است: "من این وصیت را درحالى مى ‏نویسم که پاى راستم تیرخورده و شکسته است، خدا این قربانى حقیر را قبول کند. ... دیگر حال نوشتن ندارم ولى برادران را تشویق به پیشروى مى ‏کنم تا دشمن را شکست دهند. خدایا چقدر خوشحالم که من نیز در راه انقلاب پایم را داده‏ ام و این امانت را خوب نگهدارى کردم. خدایا این خون مرا از من حقیر قبول کن." سرانجام در حالیکه اکثر نیروها زخمى و 32 نفر از آنها شهید شده بودند محمدیان نیز بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پس از آن عملیات اصلى فتح ‏المبین آغاز شد و بعد از سه روز جنازه او و یارانش از محل عملیات تخلیه و با اعلام سه روز عزاى عمومى در شهرستان زنجان به خاک سپرده شد. از شهید اصغر محمدیان دست نوشته ‏اى بسیار ارزنده ‏اى درباره خاطرات او از اوایل جنگ برجاى مانده است که در آن گزارش لحظه به لحظه ‏اى از حوادث و درگیریهایى که مستقیماً در آنها نقش داشته ثبت کرده است.

شهید کامبیز زالی



پیکر شهید شب در اهواز تشییع شد فرمانده نیروی انتظامی استان خوزستان در این مراسم با تائید این مطلب از شناسایی عوامل به شهادت رسیدن شهید زالی شده اند خبر ...


پیکر پاک جانباز جنگ تحمیلی در قم تشییع شد
پیکر پاک جانباز جنگ تحمیلی در قم تشییع شد-به گزارش خبرنگار ایرنا، شهید میرزایی روز ... به گزارش روز یکشنبه ایرنا، شب گذشته پیکر پاک این شهید بعداز تشییع ازحرم مطه. ... امام جمعه موقت اهواز:با امر به معروف بدحجابی در جامعه ریشه کن می شود ...
حادثه تروریستی در مریوان/ پیکر دو شهید نیروی انتظامی تشییع شد
حادثه تروریستی در مریوان/ پیکر دو شهید نیروی انتظامی تشییع شد-حوادث > داخلی ... به گفته شاهدان عینی شب گذشته ساعت 20 و در اطراف دریاچه زریوار در شهر مریوان ...
پیکر پاک یک شهید در دزفول تشییع شد
پیکر پاک یک شهید در دزفول تشییع شد-به گزارش خبرنگار ایرنا شهید جانبخش زاده ... در جریان آیین تشییع پیکر این شهید علی رضا زمانی راد عضو شورای شهر دزفول و از همرزم. ... حسن روحانی: دستاوردهای گذشته برنامه هستهای لجنمال شده است حسن روحانی: ... به علاوه؛جبهه نوسود، خوزستان وجبهه های جنوب، دزفول، اهواز از نقاطی بودند که شهید ...
پیکر پاک 2 شهید در اراک تشییع شد
پیکر پاک 2 شهید در اراک تشییع شد خبرگزاری فارس: مراسم تشییع پیکر پاک دو شهید ... در اراک تشییع شد خبرگزاری دانشجویان ایران - اراک سرویس: فرهنگ و حماسه در شب ... انتخاب شهر, اراک, اردبیل, ارومیه, اصفهان, اهواز, ایلام, بجنورد, بندرعباس, بوشهر, بیرجند . ... ارزش 76 میلیون و 276 هزار دلار در 2 ماه گذشته وارد گمرکات استان اصفهان .
پیکر شهید سرگرد خلبان فصیحی در اصفهان تشییع شد
پیکر شهید سرگرد خلبان فصیحی در اصفهان تشییع شد مراسم تشییع پیکر سرگرد خلبان مصطفی فصیحی امروز در پایگاه هشتم شکاری اصفهان برگزار شد . ... اجرای 6000 برنامه به مناسبت دهه فجر در اهواز ... مهمترین خبرهایهان از شب گذشته تا کنون ...
شهیدی که پیکر خودش را تفحص کرده بود تشییع شد
شهیدی که پیکر خودش را تفحص کرده بود تشییع شد- پیکر یک شهید دوران دفاع مقدس روز گذشته در حالی بر شانههای بسیجیان و مردم مهران تشییع شد که خود، پیکرش را تفحص کرده بود. ... از شهدای گمنام ارتش جمهوری اسلامی در دوران دفاع مقدس است، چند شب قبل به خواب این حقیر آمد ... خسارت 250 میلیون ریالی تماشاگر نماها به اتوبوسرانی اهواز ...
پیکر مطهر پنج شهید گمنام در قم تشییع و به خاک سپرده شد
پیکر مطهر پنج شهید گمنام در قم تشییع و به خاک سپرده شد داخلی. ... همچنین مردم و خانواده های شهدای قم شب گذشته در مجتمع فرهنگی امام خمینی (ره) قم در کنار پیکرهای مطهر این شهدا در شب ... جابجایی مسافر توسط هواپیمای پهن پیکر از فرودگاه اهواز آغاز شد ...
با حضور فرماندهان عالیرتبه نظامی پیکر سردار احمد سیاف تشییع شد
... نظامی پیکر سردار احمد سیاف تشییع شد پیکر فرمانده سابق دافوس سپاه روز گذشته، ... سال دفاع مقدس در شب رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) براثر عارضه ... جمعه 7/ 11/ 90 از ساعت 14 تا 16 در حسینیه عاشقان ثارالله اهواز برگزار میشود. ... پیامبر عظیمالشأن اسلام و امام حسن مجتبی(ع) در منزل شهید آیتالله مرتضی مطهری ...
روایتی از تفحص پیکر شهید علی هاشمی
روایتی از تفحص پیکر شهید علی هاشمی-روایتی از تفحص پیکر شهید علی هاشمیروایت سردار ... حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس میگوید: کاوش که شروع شد، در کنار سنگر اورژانس، چسبیده به ... رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس بیان میدارد: از چند سال گذشته، کار گستردهای را .... پیکر سردار شهید هاشمی در اهواز تشییع شد ...

شهید کامبیز ملک شامران



شهید «کامبیز ملک شامران» ۲۵ شهریور ۱۳۴۱ در تهران چشم به جهان گشود. وی نویسنده کتاب کودک بود و با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۱ طی عملیات بیت المقدس در خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

این بنده‌ی ناچیز خدا، که امیدوار است بندگیش مورد قبول خدا باشد، شهادت می‌دهد که خداوندی جز الله جل جلاله وجود ندارد و محمد (ع) بنده و رسول توست و علی (ع)، حسن و حسین (ع) و ذریه‌ی حسین صلوات الله علیهم اجمعین والیان بر حق خدا بر کره‌ی خاکی‌اند؛ و شهادت می‌دهم که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امام دوازدهم، قائم و برپادارنده‌ی دین حنیف بر روی کره زمین است؛ و خدا را شاهد می‌گیرم که معتقد به ولایت فقیه و پیرو امام اصیل و پاک و شیعه‌ی آل علی (ع) «روح الله الموسوی الخمینی» هستم.

و، اما بعد و اینک‌ ای خدا! به درگاهت آمده‌ام که درباره‌ات تقصیر کرده‌ام و بر خود زیاده‌روی نموده و عذرخواه و پشیمان و دلشکسته و پوزش جویم؛ و آمرزش خواه و با انابت، اقرار به گناه خویش و اذعان و اعتراف دارم؛ و راه گریزی از آنچه از من سرزده نمی‌یابم و نه پناهگاهی که به خاطر کار خویش بدان رو آورم، جز آنکه: عذرم را بپذیری و مرا در رحمت واسعه‌ات درآوری، پس‌ای خدای من! بپذیر و بر سخت پریشانیم رحم کن و رهایی ده مرا از بند سخت گناهانم.

عزیزانم! عمر کوتاه است و فرصت بازگشت کم. آن‌هایی که در غفلت به سر بردند، ضرر کردند و آن‌هایی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و به حق و صبر، مومنان را سفارش نمودند رستند.

چه کنم اگر چه خدا اعمال ریا زده‌ی مرا نپذیرد؟ چه کنم اگر در میان آن همه عمل آمیخته به تظاهر، خودنمایی و در میان آن همه حالات عجب و تکبر، ذره‌ای خلوص نباشد؟

اولین وصیتم به همه‌ی شما این است که برای من و امثال من که امیدوارم به بدی من وجود نداشته باشد طلب استغفار و آمرزش کنید.

دومین وصیت من همان است که پیشوای اول به فرزندانش حسنین (ع) فرمود: و این ناچیز که لیاقت نداشت شاگرد آن بزرگمرد باشد، از ان وصیت گهربار، استفاده می‌کند و می‌گوید که: تقوای خدا را پیشه کنید و نظم را در امور خویش برقرار سازید.

وای بر من! که سراسر زندگیم شرک بود، سراسر اعمالم شرک ریایی بود و تمامی انگیزه‌هایم شاید جز اندکی، انگیزه‌های غیر الهی بود! از خدا بخواهید که همه‌تان را با متقین محشور سازد و بخواهید که مرا با مشرکین برنینگیزد.

راستش را بخواهید دردی در سینه دارم که دلم می‌خواهد آن را داد بزنم: برادر و خواهر خوبم! تویی که وقت گرانبهایت را به شنیدن این کلمات نارسا فروخته‌ای! بدان که لازمه‌ی انجام هر کاری «آگاهی» است. تویی که می‌خواهی اسلام را برپا سازی، تویی که می‌خواهی سرباز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشی، و بالاتر! تویی که می‌خواهی بنده تسلیم خدا باشی، آیا می‌دانی اسلام چیست؟ آیا کلام الله را می‌شناسی؟ آیا با سیره و سلوک نبی اکرم (ص) آشنایی؟ خدا کند همه این‌ها در تو باشد. اما اگر نیست بدان که تا نسبت به این‌ها «آگاهی» پیدا نکنی عملت ارزشی نخواهد داشت. همیشه عمل در رابطه، با اعتقاد است.

تمامی دوستان و آشنایان را به اتباع از امام امت و شرکت در اجتماعات دینی مورد تایید مسئولین امر توصیه می‌کنم، سنگر نماز جمعه را ترک نکنید، از وقایع مملکتی دوری نگزینید و سعی، به شرکت در امور اجتماعی داشته باشید.

همسرم! از خدا می‌خواهم همه ما را به راه راست هدایت کند و تمامی بندگان پاکش را در پناه خود بگیرد. از تو می‌خواهم و این خواسته، خواسته من نیست و خواسته خداست که: جز الله بنده کسی نباشی، و اخلاص خود را با ذکر خدا و شاهد گرفتن وجدان اسلامی خویش، در طول هر عمل خداپسندانه حفظ کنی، حجاب خود را بدری و از پرده منیت عبور کنی، و به خدا و اولیایش بپیوندی و به ایفای مسئولیت‌های یک زن مسلمان بپردازی: زینب باشی.

همسرم تو را به پیروی از ولایت فقیه و توجه به رهنمودهایش وصیت می‌کنم.

همسرم! خدا را، خدا را، خدا را!

همسرم! قرآن را، قرآن را، قرآن را!

همسرم! امام را، امام را، امام را!

همسرم! تو را بر رفتار نیکو و متین با پدر و مادر خودت و والدینم و تمامی دوستان و آشنایان وصیت می‌کنم.

همسرم! اگر رفتم و پیکره‌ام به دستتان رسید حق داری به صورتم نگاه کنی، اما همسرم، پرهیز از زاری! پرهیز از زاری! پرهیز از زاری!

همسرم! در برخورد با مسایل اجتماعی از احساسات پیروی مکن و عملی را تابع رای خویش قرار مده. در هر حال و در هر صورت نگاه کن که امام چه می‌گوید، رضایت خدا در همان است.

خدا هدایت کند آنکه بخواهد در غیاب من ضجه بزند و زاری کند، من اگر لایق باشم در نزد خدایم، و نزد او روزی می‌خورم و به خوشبختی واقعی رسیده‌ام.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته»

شهید مهدی نوروزی


شهدای مدافع حرم با الگو گرفتن از شهدای والامقام دشت کربلا و همچنین با تأسی گرفتن از شهدای دفاع مقدس راه روشن شهادت را انتخاب کردند و تنها به حفظ حریم اهل‌بیت علیهم السلام و جلوگیری از تعرض داعشی‌ها و تکفیری‌ها به قبور مطهر فرزندان رسول خدا (ص) اندیشیدند.

شهید مدافع حرم مهدی نوروزی از جمله شهدایی است که همچون دیگر مدافعان حرم با فداکاری و خلوصی مثال زدنی به میدان نبرد با تکفیری‌ها پا گذاشت.

شهید نوروزی در آخرین مراحل حضورش در عراق به عنوان فرمانده عملیات ویژه سامرا منصوب شد که در آنجا به سبب شجاعت و دلیری‌های مثال‌زدنی‌اش «شیرِ سامرا» لقب گرفت. شهید مهدی نوروزی جام شهادت را در ۲۰ دی ماه ۱۳۹۳ مصادف با روز میلاد رسول گرامی اسلام و رئیس مکتب شیعه نوشید و پس از انتقال پیکر پاکش به کشور در گلزار شهدای شهر کرمانشاه به خاک سپرده شد.

مریم عظیمی همسر شهید مهدی نوروزی با انتشار استوریی در صفحه‌ی اینستاگرامش از زخم زبان های تلخ مردم به همسران شهدا گلایه کرد. در ادامه استوری های همسر شهید نوروزی را مشاهده می کنید.

شهید محمد جواد با هنر


تحصیلات


محمدجواد باهنر  دارای فوق لیسانس علوم تربیتی و دکترای الهیات از دانشگاه تهران بود که پس از فارغ‌التحصیلی، به حرفه معلمی روی آورد و در دوران پهلوی به تدوین کتب درسی دینی و قرآن پرداخت. باهنر پیش از کسب سمت نخست‌وزیری، به عنوان سومین وزیر آموزش و پروش ایران مشغول به کار بود. باهنر را می‌توان از نخستین تدوینگران و مؤلفان کتب مذهبی مدارس ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران دانست.

 

زندگی شخصی


 شهید باهنر در سال ۱۳۱۲ در یکی از محله‌های قدیمی شهر کرمان به نام محله شهر که از محله‌های بسیار قدیمی و فقیرنشین شهر کرمان بود، به دنیا آمد. محمد جواد باهنر فرزند دوم خانواده و دارای نه خواهر و برادر بود. پدر او پیشه‌ور ساده‌ای بود که زندگی محقرانه‌ای داشت و به واسطه مغازه کوچکی که در سرگذر محله داشت امرار معاش می‌کرد. در سن پنج سالگی برای آموزش به مکتب خانه‌ای سپرده شد و نزد بانوی معلم مکتب‌خانه قرآن را فرا گرفت از حدود یازده سالگی با راهنمایی حجت‌الاسلام حقیقی، فرزند معلم مکتب خانه، به مدرسه معصومیه کرمان وارد شد و تعلیم دروس حوزوی را آغاز کرد.

 

بخشی از دوران زندگی


محمد جواد باهنر که در سال ۳۷ جهت انجام سفر تبلیغی به آبادان عزیمت کرده بود به مناسبت تقارن به رسمیت شناختن دولت اسرائیل توسط دولت ایران به صورت دو فاکتو حمله شدید و سختی به این مسئله کرد و پس از پایان سخنرانی توسط شهربانی دستگیر شد و این اولین برخورد او با رژیم پهلوی بود.

شهید باهنر در اسفند ماه ۱۳۴۲ پس از ایراد سخنرانی‌هایی در مساجد به مناسبت سالگرد حادثه فیضیه دستگیر شد و پس از آن شش بار به زندان‌های کوتاه مدت محکوم شد و از سال ۱۳۵۰ اجازه سخنرانی نداشت. وی در کنار تدریس به تألیف کتب درسی پرداخت و حدود سی کتاب و جزوه تعلیمات دینی را برای تدریس از دوره ابتدایی تا دانشگاه تألیف کرد، همچنین همزمان فعالیت‌های اجتماعی خود را نیز ادامه داد و در تأسیس دفتر نشر فرهنگ اسلامی،  کانون توحید و مدرسه رفاه نقش مؤثری داشت.

 

پس از انقلاب اسلامی


وی در سال ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی (ره) به عضویت شورای انقلاب درآمد و پس از پیروزی انقلاب هم با پذیرش مسئولیت در نهضت سواد آموزی، نماینده مردم کرمان در مجلس خبرگان قانون اساسی، نماینده شورای انقلاب اسلامی در وزارت آموزش و پرورش، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با ۲٬۱۳۴٬۴۳۴ رأی (درصد آراء: ۶۴٫۸۰) به ایفای نقش پرداخت. او با حکم سید امام خمینی (ره) در سال۱۳۵۹ به عضویت ستادانقلاب فرهنگی درآمد. وی سپس در کابینه محمد علی رجایی به سمت وزیر آموزش و پرورش منصوب شد.

 

شهادت


به دنبال برکناری بنی صدر از مقام ریاست جمهوری و انتخاب محمد علی رجایی به عنوان ریاست جمهوری، بنا به پیشنهاد رجایی، باهنر (که پس از شهادت شهید بهشتی در یک بمب‌گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی به سمت دبیر کلی آن حزب انتخاب شده بود) در سال ۱۳۶۰ به عنوان نخست‌وزیربه مجلس شورای اسلامی معرفی شد و مجلس نیز به او و وزرای وی رأی اعتماد داد. سر انجام شهید باهنر به همراه شهید رجایی درانفجار ۸ شهریور ۱۳۶۰ در دفتر نخست‌وزیری به شهادت رسید.