مسعود علیمحمدی معروف به استاد علیمحمدی روز سوم شهریور سال ۱۳۳۸ در تهران به دنیا آمد.
شهید علیمحمدی مدرک کارشناسی را از دانشگاه شیراز (۱۳۶۴) و کارشناسی ارشد (۱۳۶۷) و دکترای فیزیک با گرایش ذرات بنیادی را از دانشگاه صنعتی شریف در سال ۱۳۷۱ کسب کرد.
او از دانشجویان نخستین دوره دکترای فیزیک در داخل ایران و نخستین شخصی بود که در ایران دکترای خود را در فیزیک دریافت کرده است.
وی دهها مقاله در «آی اس آی» (ISI) منتشر کرد و یکی از اولین دانشجویان پسادکترا در پژوهشگاه دانشهای بنیادی بود.
تخصص اصلی او ذرات بنیادی، انرژیهای بالا و کیهانشناسی بود و با پژوهشگاه دانش های بنیادی (مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات) نیز طی سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ همکاری داشت.
استاد فیزیک دانشگاه تهران بامداد ۲۲ دی سال ۱۳۸۸ و در سن ۵۰ سالگی، به هنگام خروج از منزل بر اثر انفجار یک بمب کنترل از راه دور ترور شد و به درجه رفیع شهادت رسید.
2۰ آذر سال ۱۳۸۹ وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد موفق به دستگیری عامل این اقدام شده است. در همین ارتباط اعترافات تلویزیونی فردی به نام «مجید جمالی فشی» از تلویزیون پخش شد.
در این مصاحبه فرد یادشده به نقش خود در ترور استاد شهید علیمحمدی اعتراف کرد و گفت، آموزشهای مورد نیاز برای این ترور را در سفری به اسراییل و دورههایی را زیر نظر مامورین موساد دیده است.
وی همچنین در بخش دیگری از اعترافات تلویزیونی، مدعی شد که در پادگانی نظامی در جوار اتوبان تلآویو به وی آموزشهایی نظیر «تعقیب و گریز، تعقیب ماشین، جمعآوری اطلاعات از یک محل خاص و چسباندن بمب به زیر ماشین» داده شده است.
پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب به مناسبت شهادت دکتر علیمحمدی
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از شهادت دکتر علیمحمدی در پیام تسلیتی تصریح کردند:
بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت استاد دانشمند مرحوم آقای دکتر مسعود علیمحمدی رضوان الله علیه را به مادر و همسر و خاندان گرامیش و به همهی دوستان و شاگردان و همکارانش تبریک و تسلیت عرض میکنم. دست جنایتکاری که این ضایعه را آفرید، انگیزهی دشمنان جمهوری اسلامی را که ضربه زدن به حرکت و جهاد علمی کشور است، افشاء و برملا کرد. بیگمان همت دانشمندان و استادان و دانش پژوهان کشور، به رغم دشمن، این انگیزهی خباثت آلود را ناکام خواهد گذاشت. علوّ درجات آن شهید سعید و صبر و اجر بازماندگان را از خداوند متعال مسألت میکنم.
جایزه شهید علیمحمدی
پژوهشگاه دانش های بنیادی با همکاری انجمن فیزیک ایران به پاس بزرگداشت این دانشمند هسته ای، از سال ۹۰ جایزهای به نام «جایزه شهید علیمحمدی» را به پایان نامههای برتر دکتری فیزیک که در داخل کشور به انجام رسیده باشند، اعطا می کند.
شهید علیمحمدی اولین دانشآموخته دکتری فیزیک داخل کشور بود که نقش موثری در زیرساخت علمی پژوهشگاه دانش های بنیادی داشت. راهش پررو باد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گروهکهای تروریستی فضایی ناآرام در مناطق غربی کشور ایجاد کردند. آنها می خواستند از شرایط بحران زده کشور که از یک طرف درگیر مشکلات ایجاد شده از طرف منافقین بود و از طرفی با جنگ تحمیلی دست و پنجه نرم میکرد، استفاده کنند و در مناطقی مانند کردستان اعلام خودمختاری کنند. بدین ترتیب سپاه پاسداران که با هدف حراست از انقلاب و دستاوردهای آن تشکیل شده بود با اعزام نیروهای رزمنده و فرماندهان بلندپایه به این مناطق سعی در پاکسازی غرب کشور از وجود این گروهکها داشت؛ حال آنکه هیچ کدام از مسیرهای تردد شهرهای غربی امنیت نداشت و هر لحظه ممکن بود یکی از گروهک ها در آن کمین زده باشند. مهدی زینالدین از جمله فرماندهانی بود که همراه برادرش برای شرکت در جلسهای در پیرانشهر در حال تردد در جاده بانه-پیرانشهر به کمین ضد انقلاب خورده و توسط گروهکهای تروریستی به شهادت رسید.
مهدی زین الدین در۲۴ اسفند ۱۳۳۸ خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود. وی به دلیل استعداد بینظیری که داشت، پایههای تحصیلی دوره ابتدایی را به صورت متفرقه میخواند و با نمره خوبی قبول می شد. هوش وی در حدی بود که او توانست در دوران کودکی خود، قرآن را بدون معلم بیاموزد. زمان نوجوانی وی مصادف با آغاز دوران تبعید آیت الله مدنی به خرم آباد بود، وی در آنجا از محضر این معلم اخلاق بهره مند شد و در این دوران به انجام کارهای سیاسی گرایش یافت و راه رسم مبارزه با رژیم ستم شاهی را آموخت. این نابغه جوان بعد از اخذ دیپلم، توانست رتبه چهار کنکور تجربی را به دست بیاورد و در رشته پزشکی شیراز قبول شود اما وی از ادامه تحصیل و ورود به دانشگاه انصراف داد و در مغازه پدرش مشغول به کار شد، او درباره علت انصراف از دانشگاه گفته بود: مغازه پدرم سنگر است و رژیم پهلوی با تبعید پدرم می خواهد، سنگر محکم او خالی بماند، ولی من نمی گذارم این سنگر مبارزه خالی بماند. بعد از مدتی دعوتنامهای از پاریس برای ادامه تحصیل، برای وی فرستاده شد، بنابراین شهید زین الدین به دنبال اعتصاب عمومی مردم و تعطیلی مغازه ها، مغازه پدرش را تعطیل کرد و تصمیم گرفت با دانشگاههای فرانسه مکاتبه کند. اما وی وقتی نظر امام خمینی (ره) را در خصوص ادامه تحصیل جوانان در خارج جویا شد که امام به جوانان ایرانی توصیه کرد، به ایران برگردید، زیرا ایران به جوانانی مثل شما نیازمند است از عزیمت به خارج از کشور برای ادامه تحصیل انصراف داد.
شروع فعالیتهای سیاسی
با اوج گیری مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی و شکل گیری انقلاب اسلامی شهید زین الدین به همراه خانواده خود در آبان ۱۳۵۷خورشیدی به قم آمد تا فصل جدیدی از مبارزات سیاسی خود را در کانون انقلاب اسلامی شروع کند. در حقیقت وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جزو نخستین افرادی بود که جذب نهاد جهادسازندگی شد و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم، برای انجام وظیفه شرعی و اجتماعی خود و حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب به این نهاد پیوست و بعد از مدت کوتاهی وقتی لیاقت و شایستگی خود را در بخشهای مختلف سپاه نشان داد به عنوان مسوول واحد اطلاعات سپاه قم انتخاب شد و در این مسوولیت حساس انجام وظیفه کرد. این سردار سرافراز اسلام بعد از اینکه در جهاد سازندگی و سپاه پاسداران خوش درخشید، مسوولیتهای حساس و کلیدی را به او واگذار کردند و بدین ترتیب، زینالدین به عنوان مسوول شناسایی یگانها انتخاب شد و پس از آن به عنوان مسوول اطلاعات عملیات سپاه دزفول به ایفای نقش پرداخت و سپس مسوول اطلاعات عملیات محورهای سوسنگرد شد. بنابراین شهید زین الدین در اوج جوانی و با وجود تجربه کم در عرصه مدیریت و جنگ، تبدیل به یکی از شاخصترین فرماندهان آن سالها شد. او در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر، مسوولیت اطلاعات عملیات قرارگاه نصر را پذیرفت و در عملیات رمضان به سرپرستی تیپ ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) قم و سرانجام به فرماندهی لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) قم منصوب شد. حاجی عبد الرزاق شیخ زین الدین پدر مهدی زین الدین در خصوص بارزترین و برترین ویژگی پسرش میگوید: در چند ساله جنگ که بنده با شهید زین الدین برخورد داشتم، هیچ گاه ندیدم، نیرویی را طرد کند. جاذبه عجیبی داشت و در ساختن افراد، استعدادی خارق العاده. اگر میدید شخصی در مسوولیت خودش از لحاظ مدیریت ضعیف است، طردش نمیکرد؛ او را از آن مسوولیت بر میداشت، میآورد پیش خودش در فرماندهی. آن وقت هر جا میرفت، او را هم با خودش میبرد و به این شکل روحیه مسوولیت پذیری و حسن انجام وظیفه را عملاً به او میآموخت و بعد دوباره از او در جایی دیگر استفاده میکرد. با همین روحیه کریمانه بود که به هر دلی راهی میگشود.
جنگ تحمیلی با وجود آن که آسیب های فراوانی به لحاظ اقتصادی و زیرساختی به ایران وارد ساخت و موجب از دست دادن نیروهای مخلص و مجاهدان شجاعی شد اما به واسطه ویژگی هایی که داشت به عرصه ای برای بروز استعدادهای درونی جوانان بدل شد و فرماندهان شجاع ارتش و سپاه در این ارتباط جایگاه ویژه ای داشتند. حسین خرازی از فرماندهان شجاع جنگ تحمیلی بود که به سبب داشتن پیشینه مبارزاتی در سال های نخست پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین در دوران مبارزات علیه رژیم طاغوت به سرعت توانست وجه نظامی تاثیرگذاری در دوران دفاع مقدس از خود نشان دهد. حضور درخشان در عملیات ثامن الائمه، فتح المبین، بیت المقدس و دلاوری های وی در چزابه تنها بخشی از کارنامه سترگ و تاثیرگذار وی در دوران دفاع مقدس به شمار می رود. باز پس گیری و آزادسازی بخش بزرگی از سرزمین های ایران که تحت تصرف نیروهای بعثی عراق بود در نتیجه تلاش های او و همرزمان و نیروهای آموزش دیده وی در جریان نبردهای مختلف بوده است.
زندگینامه شهید حسین خرازی
حسین خرازی در ۱۳۳۶ خورشیدی در یکی از محلات قدیمی اصفهان چشم به جهان گشود. او در ۱۳۵۵ خورشیدی با به پایان رساندن تحصیلات مقدماتی برای انجام خدمت وظیفه عمومی به مشهد رفت و همزمان با گذراندن دوران خدمت نظام وظیفه در محافل مذهبی به مطالعه علوم قرآنی پرداخت و در ۱۳۵۷ خورشیدی پس از صدور فرمان امام خمینی(ره)مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها وی نیز فرار کرد و به صفوف انقلابیون پیوست و با کوشش تمام در راه به ثمر رسیدن انقلاب فعالیت کرد.(دوازده امامی، ۱۳۷۹)
خرازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کمیته دفاع شهری اصفهان که پس از مدتی به سپاه پاسداران تبدیل شد، پیوست و به سبب آشنایی اش با تجهیزات نظامی به مسوولیت اسلحه خانه کمیته منصوب شد. در پاییز ۱۳۵۸ خورشیدی برای مبارزه با ضد انقلاب به همراه چند تن دیگر از اعضای سپاه استان به گنبد و بندر ترکمن رفت و در این ماموریت پیشنهاد فرماندهی نیروهای اعزامی از اصفهان را نپذیرفت و به عنوان فرمانده دسته در پاکسازی شهر گنبد شرکت کرد. وی با ایجاد امنیت در ترکمن صحرا به فرماندهی عملیات سپاه بندر ترکمن منصوب شد و پس از حدود سه ماه به اصفهان بازگشت. هنگامی که در کردستان، گروه های ضد انقلاب اسلامی دست به آشوب زدند، حسین خرازی به پاوه رفت و سپس در آزادسازی سنندج از دست گروهک ضد انقلاب نقش موثری ایفا کرد.
شهیدخرازی با هوش و استعدادی که داشت، تاکتیک ها، فنون نظامی و شیوه فرماندهی را خیلی سریع فراگرفت به گونه ای که به فرماندهی گردان ضربت سپاه سنندج منصوب شد. گردان ضربت که وی فرماندهی آن را برعهده داشت با رزمندگان شجاع و دلاور خود در آرامش و امنیت شهرهای کردستان موثر بود، بنابرگفته سردار محسن رضایی، «شهید خرازی در اوج درگیری های کردستان به آنجا رفت بعد از تسخیر کردن سنندج، همراه با علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه به عنوان فرماندهی گردان ضربت که از قوی ترین گردان های آن زمان محسوب می شد، وارد عمل شد. وی در تسخیر شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیوان دره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش موثری ایفا کرد.
نقش شهید خرازی در دگرگونی های دفاع مقدس
با شروع جنگ تحمیلی هیچ خط دفاعی در جنوب در برابر حملات بعثی ها وجود نداشت و عملیات پارتیزانی نیروهای مردمی و سپاه با اسلحه و تجهیزات بسیار محدود برای مقابله با تهاجم بعثی ها کافی نبود. خبر سقوط شهرهای جنوب یکی یکی شنیده می شد، شهید خرازی با وجود نگرانی هایش در کردستان در آغازین ماه های جنگ تحمیلی از کردستان به جبهه های جنوب آمد و از طرف سردار رحیم صفوی به فرماندهی منطقه عملیاتی دارخوئین منصوب شد. (بنی لوحی و همکاران، ۱۳۷۹)
با انتخاب او تحول بزرگی در جبهه دارخوئین روی داد. وی برای جلوگیری از نفوذ دشمن جوی آبی را در نزدیکی کارون به همراه نیروهای تحت امر خود به یک خاکریز تبدیل کرد و این نخستین خط دفاعی منطقه بود که به خط شیر معروف شد. حسین خرازی فرمانده جبهه دارخوئین و همرزمان او در عملیاتی برنامه ریزی شده در طول چندین ماه سرانجام موفق شدند مواضع لشگر زرهی در شمال منطقه سرپل، نیروهای بعثی عراقی در شرق جاده اهواز به آبادان را در هم بشکنند و حماسه ای به وجود آورند که نقش بسیار موثری در روند سیاسی و نظامی آن مقطع جنگ تحمیلی ایفا کرد. در این عملیات خرازی به عنوان فرمانده در نوک حمله قرار گرفت و تا زمان شهادتش همیشه خط شکن بود.(نصراصفهان، ۱۳۹۳، شماره ۱۰۶) این عملیات باعث افزایش تجربیات نظامی نیروهای مردمی و سپاه پاسداران شد و می توان به آن «آموخته های سلسله عملیات الگو» نام داد.
با انجام این عملیات هسته اصلی تیپ امام حسین(ع) شکل گرفت و این عملیات زمینه ساز عملیات بزرگ ثامن الائمه و عملیات دیگر شد. عملیات ثامن الائمه یک عملیات مهم و حساس بود زیرا هدف نخست آن آزادسازی آبادان از محاصره و تحقق فرمان امام(ره) و دوم شکست استکبار جهانی و رسانه های وابسته به جنگ روانی علیه ایران و شکست نیروهای متجاوز بعث بود.
در آذر ۱۳۶۰ خورشیدی عملیات طریق القدس از محور شمال کرخه شروع شد و با انهدام کامل لشکرهای متجاوز بعثی و تصرف تپه های رملی چزابه با موفقیت به آزادسازی بستان انجامید. دشمن در این عملیات تلفات بسیاری از لحاظ نفرات و ادوات داشت. آزمون فرماندهی عالی شهید خرازی در عملیات طریق القدس و آزادسازی بستان با دور زدن دشمن بعثی از تنگه چزابه با موفقیت همراه بود. تجربه نظامی شهید خرازی بسیار ارزشمند و در جلسات قرارگاه روی طرح های وی حساب جداگانه ای باز میشد. روش حاج حسین به این گونه بود که وقتی منطقه عملیات مشخص می شد، زمان بندی می کرد و به نظرات و پیشنهادهای مسوولان یگان تحت امر خود تا رده دسته گوش می داد و مشورت می کرد. او معتقد بود، ارزش نهادن به نظر و فکر آنها، باعث رشد فکری و انگیزه دادن با آنها در ماموریت و عملیات می شود و آنها را برای آینده فرماندهی یگان های تیپ امام حسین(ع) آماده می کرد. (گذری بر دوسال جنگ،۱۳۶۹:۱۳۱)
در عملیات مولای متقیان(ع) رزمندگان تیپ امام حسین(ع) حماسه بزرگی آفریدند و در ۱۴ روز به سختی مقاومت کردند. رزمندگان با ایثار و از خودگذشتگی و شهادت طلبی با چنگ و دندان از منطقه چزابه حفاظت کردند. خروش حماسی شهید خرازی چنان بود که خالد حسین النقیب یکی از افسران ارشد عراقی در چزابه می نویسد: «در آن موقعیت آرزو می کردم به جای مرگ تدریجی یکبار و برای همیشه از دنیا بروم. در صحنه رویارویی تیپ های ویژه با نیروهای ایرانی، متجاوز از ۱۰ تیپ به طور کامل در چزابه تار و مار شدند.» (خالد حسین النقیب:۱۳۶۸)
خرازی و نیروهای تحت امر او در عملیات بیت المقدس حماسه های بسیاری آفریدند و سهم بسزایی در آزادسازی منطقه عملیاتی و خرمشهر از تصرف دشمن متجاوز داشتند. شهید صیاد شیرازی در سخنانی به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر در ۱۳۷۱ خورشیدی درباره شهید خرازی گفته است: «در قرارگاه صدای شهید خرازی را از بی سیم شنیدیم که می گفت اجازه بدهید با یک گردان وارد خرمشهر شویم اما به وی گفتیم، مگر می شود با یک گردان با چند لشکر روبرو شد. به هر صورت او اصرار می کرد، ناخودآگاه به او اجازه دادیم، پس از ساعتی دوباره وی با بی سیم گفت، عراقی ها تسلیم شدند و ما باورمان نمی شد، زیرا واقعا این کار باورکردنی نبود که انجام دادند.»
یکی از برگ های زرین کارنامه شهید خرازی عملیات غرور آفرین کربلای سه بود. این عملیات به قصد تصرف اسکله نفتی الامیه برای ضربه زدن به صدور نفت عراق و اثبات حاکمیت ایران بر خلیج فارس صورت گرفت. این عملیات آبی در ۱۳۶۵ خورشیدی به وسیله یک گردان غواص آموزش دیده و یک گردان سوار شناور تحت امر شهید خرازی در شب و با وجود امواج سهمگین و جزر و مد شدید آب انجام شد و رزمندگان لشکر امام حسین(ع) پس از سه روز حضور در اسکله با انهدام آن به سواحل ایران بازگشتند. خرازی در عملیات کربلای چهار با ۶ گردان از نیروهای آموزش دیده آبی و خاکی خود در زیر آتش شدید دشمن بعثی، وارد عملیات شد و پس از تصرف جزیره ام الرصاص به دلیل عدم الحاق و بمباران و آتش شدید دشمن در پایان روز دوم عملیات بنابر دستور قرارگاه به عقب بازگشت اما تعدادی از افراد گردان او به شهادت رسیدند. شهید خرازی در یک سخنرانی حماسی گفت: «ما آمدیم از اسلام دفاع کنیم اگر چه همه ما شهید شویم، ما نیامدیم پیروز بشویم، ما آمده ایم به تکلیف عمل کنیم ما همین امروز آماده ایم.»
در آستانه فرارسیدن سالگرد ایام «ترور دانشمندان هستهای»، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای ۱۰ جمله برگزیده از رهبر معظم انقلاب را درباره «شهدای هستهای»، منتشر کرد:
دستیابی به دانش هستهای یکی از نمونههای موید پیشرفت دانشمندان ایرانی است که درباره آن هیاهوی زیادی هم به راه افتاده اما علت اصلی جنجال غربیها، توانایی بومی دانشمندان جوان کشورمان در دستیابی به این فناوری پیشرفته است. (۱۳۸۴/۱۰/۲۸)
دانشمندان جوان ایرانی با موفقیت بزرگ خود در دانش هستهای در واقع آینده بلندمدت انرژی ملت ایران را تضمین کردند و این سررشته را نباید به هیچ قیمتی از دست داد زیرا هرگونه عقبنشینی از این میدان صددرصد ضرر است. (۱۳۸۵/۰۳/۰۷)
دست جنایتکاری که ضایعه (شهادت استاد دانشمند مرحوم آقای دکتر مسعود علیمحمدی رضوان الله علیه) را آفرید، انگیزه دشمنان جمهوری اسلامی را که ضربه زدن به حرکت و جهاد علمی کشور است، افشاء و برملا کرد. بیگمان همت دانشمندان و استادان و دانشپژوهان کشور، به رغم دشمن، این انگیزه خباثتآلود را ناکام خواهد گذاشت. (۱۳۸۸/۱۰/۲۵)
شهادت این دانشمندان برجسته در راه آرمانهای بلند و الهی، به کشور، انقلاب اسلامی، ملت ایران و محیط علمی آبرو بخشید و آنان با این شهادت، به بالاترین رتبه از ارزشهای معنوی دست یافتند. (۱۳۸۹/۱۱/۰۴)
در قضیه ترورهای (دانشمندان هستهای)، من عقیدهام این است که بچههاى تشکلهاى دانشجویى در این قضیه کوتاه آمدند؛ یعنى کمعملى نشان دادند. باید این قضیه را بزرگ میکردید. البته نه اینکه بزرگ کنید - چون خودش بزرگ است – همانجور که هست، منعکس میکردید. ما حتّى ندیدیم تشکلهاى ما پوستر این شهدا را هم چاپ کنند، منتشر کنند، پخش کنند، یادمان اینها را نگه دارند. نه، این موضوع اصلاً نباید فراموش شود؛ این کار کوچکى نیست. (۱۳۹۰/۰۵/۱۹)
اگر دانشمندِ علاقهمند به سرنوشت کشور، آماده فداکارى در این راه - فداکارى به حسب خودش - در یک کشورى وجود داشت، آن کشور رشد میکند. چیزى که میتواند این نیرو را به وجود بیاورد، این پیشرفت را به وجود بیاورد، بهتر از همه چیز، ایمان است. اگر این ایمان بود، کشور پیشرفت میکند. (۱۳۹۰/۰۷/۱۳)
رشد شتابندهی علمی و فتح قلههای دانش که با همت و عزم جوانان مؤمن و غیور و توانائی چون مصطفای شهید رونق یافته، امروز قائم به هیچ فردی نیست، این یک جنبش تاریخی و برخاسته از یک عزم خللناپذیر ملی است. (۱۳۹۰/۱۰/۲۲)
(شهدای هستهای) در راه خدا شهید شدند، در راه پیشرفت اسلام شهید شدند. مسئله اینها فقط این نیست که حالا ما یک ملتى هستیم، میخواهیم از فلان کشور و فلان دولت عقب نمانیم، لذا وارد عرصه علمى شدهایم؛ این هست، بهاضافه یک چیزى از این مهمتر؛ و آن این است که ما با این حرکت علمىِ خودمان داریم اسلام را سربلند میکنیم، نظام اسلامى را آبرومند میکنیم. (۱۳۹۰/۱۰/۲۹)
مسئله این نیست که ما خواهیم توانست از صنعت هستهاى براى مصارفى که به سود منافع ملى است، استفاده کنیم؛ مسئله این است که این حرکت، به جوانهاى این کشور، دانشمندان این کشور، آحاد مردم این کشور، عزم و تصمیم راسخ میبخشد و آنها را در این راه ثابتقدم میدارد؛ این مهم است. (۱۳۹۰/۱۲/۰۳)
یاد شهید علىمحمدى، شهید شهریارى، شهید رضائىنژاد و شهید احمدى روشن هرگز از خاطره این ملت و حافظه تاریخ ما بیرون نخواهد رفت.
حضرت علی ( ع ) نخستین فرزند خانواده هاشمی است که پدر و مادر او هر دو فرزند هاشم اند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف می باشد . خاندان هاشمی از لحاظ... فضائل اخلاقی و صفات عالیه انسانی در قبیله قریش و این طایفه در طوایف عرب ، زبانزد خاص و عام بوده است . فتوت ، مروت ، شجاعت و بسیاری از فضایل دیگر اختصاص به بنی هاشم داشته است . یک از این فضیلتها در مرتبه عالی در وجود مبارک حضرت علی ( ع ) موجود بوده است . فاطمه دختر اسد به هنگام درد زایمان راه مسجدالحرام را در پیش گرفت و خود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و چنین گفت : خداوندا ! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده اند و نیز به سخن جدم ابراهیم سازنده این خانه ایمان راسخ دارم . پرودگارا ! به پاس احترام کسی که این خانه را ساخت ، و به حق کودکی که در رحم من است ، تولد این کودک را بر من آسان فرما ! لحظه ای نگذشت که دیوار جنوب شرقی کعبه در برابر دیدگان عباس بن عبدالمطلب و یزید بن تعف شکافته شد . فاطمه وارد کعبه شد ، و دیوار به هم پیوست . فاطمه تا سه روز در شریفترین مکان گیتی مهمان خدا بود . و نوزاد خویش سه روز پس از سیزدهم رجب سی ام عام الفیل فاطمه را به دنیا آورد . دختر اسد از همان شکاف دیوار که دوباره گشوده شده بود بیرون آمد و گفت : پیامی از غیب شنیدم که نامش را علی بگذار .