ارتش ایران

ارتش ایران

بلاگ خبری و آموزشی ارتش ایران
ارتش ایران

ارتش ایران

بلاگ خبری و آموزشی ارتش ایران

شهید علی اقبالی

در این گزارش با جوان ترین سرگرد تاریخ نیروی هوایی ایران و نابغه ای که از پذیرش حضور در نیروی هوایی آمریکا سر باز زد سرلشکر خلبان «علی اقبالی دوگاهه» و داستان عجیب شهادتش بیشتر آشنا می شویم.


او اهل رودبار استان گیلان بود. وی در 25 سالگی استاد خلبان جنگنده f-5 و در 27 سالگی با درجه سرگردی جزو افسران ارشد نیروی هوایی ارتش ایران شد. سرلشگر خلبان«عباس بابایی» و سرلشگر خلبان «مصطفی اردستانی» از شاگردان تحت آموزش ایشان بودند.


آموزش در آمریکا: وی تکمیل دوره خلبانی را به مدت 220 ساعت در سال 1347در پایگاه هوایی ویلیامز شهر فنیکس ایالت آریزونای امریکا را به پایان رساند و کسب رتبه نخست در بین بیش از 400 دانشجوی خلبانی از کشورهای مختلف به عنوان خلبان نمونه این پایگاه را از آن خود نمود.


امتیازات خلبانی که او در پایگاه ویلیامز آمریکا بدست آورد شامل رکوردهایی بود که تا آن زمان هرگز در آن پایگاه هوایی ثبت نشده بود. بطوری که تمامی اساتید پرواز هواپیماهای جنگی آمریکا را شگفت زده نمود. و به او لقب سلطان پرواز را داده بودند.


در سال 1348 آموزش های تاکتیکی هواپیمای شکاری اف5 را به سرعت گذراند و به عنوان افسرخلبان جنگنده شکاری تاکتیکی اف5 تایگر در گردان 43 شکاری، فعالیت های پروازی خود را در پایگاه هوایی دزفول آغاز کرد.


در سال 1351 بین خلبانان تمام پایگاه ها در پایگاه دزفول برگزار شد حائز مقام نخست در بین تمامی خلبان ها شد و به عنوان قهرمان قهرمانان معرفی شد در سال 1353 جهت گذراندن دوره کارشناسی تفسیر عکس های هوایی و مدیریت اطلاعات و عملیات هوایی مجددا به امریکا اعزام گردید.


پس از بازگشت در پایگاه های هوایی بوشهر و تبریز به خدمت پرداخت شهید اقبالی در سال 1354 ازدواج کرد که ثمره آن فرزندی پسر بود که هم اکنون از پزشکان حاذق کشور است. براساس مدارک موجود در پرونده پرسنلی این شهید وی همواره در وضعیت عالی پروازی آکادمیک و انضباطی قرار داشته است.


دریافت بیش از سه هزار ساعت پرواز عملیاتی و آموزش خلبانی به ده ها دانشجوی جوان که تعدادی از آنها همچون شهیدان سرافراز سرلشگر خلبان عباس بابایی و سرلشگر خلبان مصطفی اردستانی به مقام والای شهادت نایل شده اند و یا به رده های ارشد فرماندهی نیروی هوایی رسیده اند کارنامه درخشان شهید سیدعلی اقبالی است.


در بیان خصوصیات این شهید نوشته‌اند وی فردی به تمام معنا صمیمی و مهربان بود فروتن و خویشتن دار گشاده رو و متین آراسته و با اخلاق نیکو و منش بسیارانسانی شهید اقبالی علاقه وافری به قرآن داشت و هرچند وقت کل قرآن را دوره می کرد.


این شهید سعید در عملیات معروف کمان 99 که در نخستین روز جنگ تحمیلی با شرکت 140 فروند جنگنده از پایگاه های مختلف انجام شد شرکت داشت. سید شهید در قالب لیدر دسته 4 فروندی به نام اسکارال از پایگاه دوم شکاری تبریز به هوا برخاست و پس از بمباران پایگاه هوایی موصل، به همراه همه همرزمانش سالم به پایگاه برگشت.


شهادت :

این هم وطن دلیر اکثر تلمبه خانه ها و نیروگاه های برق عراق از کار انداخته بود و طرح های عملیاتی وی باعث گردیده بود صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد از این رو صدام جنایتکار به خون این شهید تشنه بود. از این رو به دستور صدام پس از دستگیری بدنش به دو نیمه تبدیل شد و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد.


شرح کامل شهادت ایشان را در زیر بخوانید و به دیگران هم بفرستید تا مردم ایران بدانند ما چه عزیزان گمنامی را در نیروی هوایی ارتش داشته ایم که حتی نام آنها را هم نشنیده ایم.


شهادتش در روز عید قربان مصادف با اول آبان ماه 1359 رقم خورد. پس از بمباران موفق پادگان العقره در شمال عراق و همچنین در منطقه هوایی موصل هواپیمایش مورد اصابت قرار گرفت و در حالی که به نزدیکی مرز ایران رسیده بود هواپیمایش سقوط کرد و در خاک عراق مجبور به خروج اضطراری شد.


در حالی که زنده به اسارت مزدوران عراقی درآمده بود، به دلیل ضربات مهلکی که نیروی هوایی ارتش ایران در نخستین ماه جنگ بر پیکر ماشین جنگی عراق وارد نموده بود به دستور صدام و برای ایجاد رعب و وحشت در بین سایر خلبانان کشورمان، برخلاف تمامی موازین انسانی و موافقت نامه های بین المللی رفتار با اسرا، به فجیع‌ترین و بیرحمانه ترین وضع به شهادت رسید.


بدستور صدام ملعون، دو ماشین جیپ از دو طرف با طناب هایی که به بدن این خلبان پر افتخار بسته بودند بدنش را دو نیم کردند. به طوری که نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی در موصل عراق مدفون شد. این جنایت به حدی وحشیانه بود که رژیم بعثی در تلاشی بیشرمانه برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت هولناک، تا سالها از اعلام سرنوشت آن شهید مظلوم خودداری می کرد و طی 22 سال هیچگونه اطلاعی از سرنوشت وی موجود نبود؛


تا این که در خرداد سال 1370، بر اساس گزارش های موجود عملیاتی و اطلاعاتی، و نامه ارسالی کمیته بین‌المللی صلیب سرخ جهانی مبنی بر شهادت ایشان و اظهارات دیگر اسرای آزاد شده وخلبانان اسیر عراقی، شهادت خلبان علی اقبالی دوگاهه محرز شد.


پیکر مطهرش که بخشی از آن غریبانه در قبرستان محافظیه نینوا و بخشی دیگر در قبرستان زبیر موصل به خاک سپرده شده بود، با پیگیری کمیته جستجوی اسرا و مفقودین وکمیته بین‌المللی صلیب سرخ جهانی، به همراه پیکرهای مطهر تنی چند از دیگر خلبانان شهید نیروی هوایی، پس از 22 سال دوری از وطن، در میان حزن و اندوه خانواده، یاران و همرزمانش به میهن بازگشت و به شکلی بسیار با شکوه و تاریخی در میدان صبحگاه ستاد نیروی هوایی تشییع و در پنجم مردادماه 81 در قطعه خلبانان بهشت زهرا درکنار سایر همرزمانش آرام گرفت.یادش گرامی و راهش پر رهرو بود، 


شهید علیرضا یاسینی

علیرضا یاسینی درسال ۱۳۳۰ هجری ش در شهرستان آباده دیده به جهان گشود. دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش سپری و با اخذ دیپلم متوسطه در سال ۱۳۴۸ با انتخاب شغل خلبانی به استخدام نیروی هوایی درآمد. آموزش‌های نظامی، آکادمی پرواز و پرواز مقدماتی را در ایران سپری کرد و برای گذراندن دوره تکمیلی پرواز به آمریکا اعزام شد. در این مدت دوره‌های آموزش خلبانی هواپیماهای آموزشی " تی – ۳۳" و همچنین هواپیمای پیشرفته شکاری "اف – ۴" را با موفقیت به پایان رسانید و در فروردین ماه سال ۱۳۵۱ با اخذ نشان خلبانی به ایران بازگشت و با درجه ستوان دومی در پایگاه ششم شکاری آغاز به کار کرد.


او برای پرواز با هواپیماهای "اف – ۴" به پایگاه یکم شکاری اعزام و پس از طی کردن آموزش کابین عقب هواپیمای مذکور به پایگاه هفتم شکاری منتقل شد. آموزش کابین جلوی هواپیمای " اف – ۴" را در سال ۱۳۵۳ در پایگاه یکم گذرانید و به عنوان افسر خلبان شکاری کابین جلو در گردان ۳۳ پایگاه سوم شکاری مشغول خدمت شد.




یاسینی با اوج گیری تظاهرات همه جانبه علیه رژیم شاه با وجود فضای فشار و اختناق در ارتش، با پخش اعلامیه حضرت امام در بین کارکنان متعهد، دست به فعالیت‌های ضد رژیم زد، با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و خروج مستشاران خارجی از ایران همچون دیگر کارکنان متعهد نیرو به حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب پرداخت و با تشکیل گروه‌های کار، در امر بازسازی و راه اندازی سامانه‌ها و تجهیزات اهتمام ورزید. علیرضا یاسینی از جمله خلبانانی بود که با شروع جنگ تحمیلی در عملیات غرور آفرین ۱۴۰ فروندی آغاز جنگ در حمله به خاک دشمن نقش مهمی ایفا کرد. او در طول جنگ نیز همواره خلبانی پیشقراول و خط شکن بود. در یک مورد و در ابتدای جنگ که دشمن متجاوز از طریق دریا و با چند فروند ناوچه پیشرفته "اوزا" قصد پیاده کردن نیرو در جزیره نفت خیز خارک را داشت یاسینی با هواپیمای خود از پایگاه بوشهر به پرواز درآمد و ناوچه‌های مهاجم عراق را به قعر خلیج فارس فرستاد. او در طول جنگ با پروازهای پی در پی خود ضربات کوبنده‌ای را به دشمن متجاوز وارد می‌کرد جنگ و شرکت در عملیات‌های جنگی در رأس برنامه‌هایش قرار داشت و همواره یکی از افراد ثابت دسته‌های پروازی در عملیات‌های حساس بود.


علیرضا یاسینی پس از طی مراحل مختلف خدمتی در سال ۱۳۷۱ مسئولیت معاونت هماهنگ کننده نیروی هوایی را بر عهده گرفت. او همواره یکی از فرماندهان گره گشای نیروی هوایی محسوب می‌شد. مسئولیت‌های متعدد این شهید بزرگوار نشانگر این است که هر جا مشکلات غلبه یافته و اجرای امور را مختل می‌کرد برای سامان بخشی امور به آنجا اعزام می‌شد. موفقیت‌های این شهید والامقام مرهون ویژگی‌های فردی و شخصیتی است که می‌توان به شجاعت، بی باکی، اعتماد به نفس، قناعت، تعهد، رازداری و وظیفه شناسی او اشاره کرد. یاسینی عاشق پرواز بود و با وجود مسئولیت‌های مختلف فرماندهی که داشت دست از پرواز نمی‌کشید. وی با انواع مختلف هواپیماها از جمله "اف – ۶"، "اف – ۳. اف"، "میگ – ۲۹" و "سوخو – ۲۴" پرواز می‌کرد، اما هواپیمای محبوبش "اف – ۴" بود.


سرانجام پس از سال‌ها تلاش و شرکت در جنگ تحمیلی هشت ساله در حالی که در سمت معاونت نیروی هوایی بود در تاریخ ۱۵ دی ۷۳ به هنگام بازگشت از ماموریتی که به اصفهان داشت به همراه شهید ستاری - فرمانده وقت نیروی هوایی – جمعی از مسئولان و فرماندهان نیرو در اثر سانحه سقوط هواپیما به ملکوت پر کشید و در پروازی جاودانه به معبود خویش پیوست. خاطره شهید سرلشکر یاسینی همچون دیگر شهدای نیروی هوایی همواره در سینه‌ها خواهد ماند.


در طی دوران دفاع مقدس یاسینی طرح‌های ابتکاری مختلفی را که ناشی از نبوغ نظامی او بود برنامه ریزی و اجرا کرد که به بررسی بخشی از آن‌ها می‌پردازیم.


یکی از مشخصه‌های نبوغ نظامی در فرماندهان درک صحیح آنان از اصول جنگ است. بنا به گفته فیلد مارشال مونتگمری:" فرماندهان دارای نبوغ نظامی اصول جنگ را حفظ نیستند؛ بلکه این اصول قسمتی از مخ آنان است". یکی از اصول برجسته جنگ اصل عافلگیری است که انجام آن نیاز به خلاقیت و نوآوری در تاکتیک، تکنیک و ابتکار عمل در فریب دشمن دارد. غافلگیری انواع مختلفی دارد که نمونه‌هایی از آن‌ها را می‌توان غافلگیری در زمان، غافلگیری در تاکتیک و ... دانست.




برای مثال نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در عملیات بیت المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد، از عملیات غافلگیری در تاکتیک استفاده کرده و به رغم دشواری و پیچیدگی‌هایی که در عملیات عبور از رودخانه کارون وجود داشت از آن استفاده و از کارون عبور کردند. در عملیات والفجر ۸ نیز نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران از غافلگیری در تاکتیک و تکنیک با هم استفاده و نیروهای غواص در خط دفاعی عراقی‌ها نفوذ کردند؛ اما در زمینه اصل غافلگیری در انجام عملیات نیز می‌توان به یکی از اقدامات شهید یاسینی در این زمینه اشاره کرد. در ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ که حمله نیروهای زمینی و هوایی عراق به کشورمان آغاز شد شهید یاسینی که در پایگاه محل خدمت خود – پایگاه بوشهر – حضور داشت به محض شنیدن این خبر همرزمانش را فرا می‌خواند و با تدبیر وی در همان روز تعدادی از خلبانان ارتش جمهوری اسلامی ایران بدون از دست دادن زمان پس از حدود نیم ساعت کار بر روی نقشه و برنامه پروازی برای تلافی حملات رژیم عراق و نشان دادن زهر چشم به نیروهای دشمن به طرف پایگاه مهم شیعه عراق پرواز می‌کنند.


سرهنگ خلبان "مسعود اقدام" که از همرزمان شهید یاسینی بوده است می‌گوید:" وقتی به گردان رسیدم دیدم تعدادی از خلبانان به همراه شهید یاسینی و شهید دژپسند در کف اتاقی در گردان نشسته‌اند و مشغول بررسی نقشه برای عملیات هستند.


حدود نیم ساعت روی نقشه و برنامه پروازی کار کردیم تا اینکه برنامه آماده شد. هدف پایگاه شعیبه بود که یک دسته چهار فروندی با هشت خلبان برای انجام مأموریت در نظر گرفته شد با اشاره شهید یاسینی موتور شماره دو و بعد شماره یک روشن شد. با برداشتن چوب چرخ‌ها، پرنده‌های آهنین ما به سوی باند پروازی حرکت کردند و لحظه‌ای بعد یکی پس از دیگری در دل آسمان جای گرفتیم. به طرف پایگاه شعیبه می‌تاختیم که پایگاه فاو و ام القصر عراق نیز جلو چشمانمان خودنمایی می‌کرد.


هیچ پدافندی کار نمی‌کرد. شهید یاسینی با تعجب گفت: آقا مسعود! مثل اینکه عراقی‌ها خوابند! من گفتم: نه آقا رضا! خواب نیستند خیالشان آسوده است. زیرا فکر نمی‌کنند که ما بتوانیم با این سرعت به حمله آن‌ها پاسخ دهیم. شهید یاسینی گفت: شاید! چون ساعتی پیش بیشتر پایگاه‌های ما را بمباران کردند؛ ولی کور خوانده‌اند. چنان ضرب شستی بهشان نشان دهیم که نفهمند از کجا خورده‌اند".


در این عملیات که در واقع اولین ماموریت جنگی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران علیه عراق بود شهید یاسینی و همرزمانش موفق می‌شوند با استفاده از غافلگیری دشمن و بدون اینکه آسیبی ببینند اهداف مورد نظر را بمباران کرده و به پایگاه خود بازگردند.


نمونه‌ای دیگر از رعایت اصل غافلگیری توسط شهید یاسینی در عملیات اولین روز مهرماه ۱۳۵۹ مشاهده می‌شود در آن روز با تدبیر شهید یاسینی به عنوان فرمانده عملیات چهار فروند هواپیما برای حمله به تلمبه خانه مارد عراق آماده می‌شوند؛ اما در هنگام آغاز عملیات هوا ابری شده و سپس بارش باران آغاز می‌شود. همرزمان شهید یاسینی برای شروع عملیات نگران و دو دل می‌شوند. در این هنگام شهید یاسینی بهترین زمان برای استفاده از اصل غافلگیری در حمله به دشمن را همان شرایط زمانی میداند و عملیات را شروع می‌کند. او و همرزمانش موفق می‌شوند اهداف مورد نظر را بمباران کرده و به پایگاه خود بازگردند.


سرهنگ خلبان مسعود اقدام که از همرزمان شهید یاسینی دراین عملیات بوده است، می‌گوید:" هدف را در چهار نوبت مورد اصابت قرار دادیم و از هواپیما که پیاده شدیم من به گرمی او را در آغوش فشردم و در دل به صلابت واقتدارش که هر مشکلی را از پیش رو بر می‌داشت آفرین گفتم".


این مشخصه را می‌توان یکی از اولین و مهمترین مشخصه‌های لازم برای نبوغ نظامی وابتکار عمل یک فرمانده به حساب آورد. چنین فرماندهانی با داشتن جرأت، جسارت و شجاعت بسیار به خداوند متعال اتکا کرده وبه صف دشمن هجوم می‌برند واین صفات علاوه بر اینکه موفقیت آنان را در رسیدن به اهداف مورد نظر تضمین می‌کند آثار بسیار مطلوب و تعیین کننده‌ای در میان نیروهای تحت امرشان باقی می‌گذارد.


در اواخر جنگ تحمیلی نیروهای عراقی برای بازپس گیری فاو، دست به عملیات گسترده‌ای زدندو نیروهای جمهوری اسلامی ایران هم برنامه ریزی کردند که پروازهای متعددی در آنجا انجام شود. هدف از این پروازها بمباران عقبه دشمن ونیروهای کمکی آنان بود تا نیروهای خودی بتوانند در پناه این بمباران‌ها، سالم به عقب برگردند و اسیر نشوند. شهید یاسینی در آن موقع فرمانده پایگاه بوشهر بود و قرار می‌شود که تعدادی از پروازها را خلبانان این پایگاه انجام دهند. سرتیپ خلبان "روح الدین ابوطالبی" در خاطرات خود می‌گوید:" یکی از خلبانان را در برنامه پروازی قرار دادم و پس از آن به ترتیب، خلبانان بعدی را تعیین کرده بودم. حدود ۱۰ دقیقه مانده به شروع نخستین پرواز، شهید یاسینی که در آن موقع فرمانده پایگاه بود در حالی که خود را به چتر وکلاه مجهز کرده بود، وارد آلرت شد. اصرار ما برای جلوگیری از پرواز ایشان موثر نیفتاد و به طرف نخستین هواپیمایی که آماده پرواز بود رفت و در چشم بر هم زدنی درون کابین قرار گرفت.


این عمل او باعث روحیه گرفتن سایر دوستان پرواز شد؛ به گونه‌ای که برای رفتن به مأموریت از هم سبقت می‌گرفتند. در آن روز موفق شدیم هر ده دقیقه یک بار، تعدادی از هواپیماها را روانه منطقه کنیم و شهید یاسینی در آن روز، دو بار مأموریت جنگی انجام داد.


در اینجا شهید یاسینی با اینکه خودش فرمانده پایگاه بود و انتظاری از او نبود تا درمأموریت‌های رزمی شرکت کند، برای بالا بردن روحیه نیروهای تحت امرش، خود پیشاپیش همه آماده انجام مأموریت می‌شود.


در واقع او با این اقدام، بخشی از مفهوم نبوغ نظامی را که قرار دادن خود به عنوان الگویی قابل پیروی برای دیگران است به منصفه ظهور می‌رساند و به قول رابینز، با انجام این عمل توسط یک فرمانده، خلاقیت و نبوغ نظامی، جزوی از فرهنگ آن گروه نظامی خواهد شد و دستگاه ذهنی وکوشش و تعقل افراد برای گسترش این عنصر، سازماندهی و ساماندهی می‌شود.

شهید علی محمدی

مسعود علیمحمدی معروف به استاد علیمحمدی روز سوم شهریور سال ۱۳۳۸ در تهران به دنیا آمد.

شهید علیمحمدی مدرک کارشناسی را از دانشگاه شیراز (۱۳۶۴) و کارشناسی ارشد (۱۳۶۷) و دکترای فیزیک با گرایش ذرات بنیادی را از دانشگاه صنعتی شریف در سال ۱۳۷۱ کسب کرد.

او از دانشجویان نخستین دوره دکترای فیزیک در داخل ایران و نخستین شخصی بود که در ایران دکترای خود را در فیزیک دریافت کرده است.

وی دهها مقاله در «آی اس آی» (ISI) منتشر کرد و یکی از اولین دانشجویان پسادکترا در پژوهشگاه دانش‌های بنیادی بود.

تخصص اصلی او ذرات بنیادی، انرژی‌های بالا و کیهان‌شناسی بود و با پژوهشگاه دانش های بنیادی (مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات) نیز طی سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ همکاری داشت.

استاد فیزیک دانشگاه تهران بامداد ۲۲ دی سال ۱۳۸۸ و در سن ۵۰ سالگی، به هنگام خروج از منزل بر اثر انفجار یک بمب کنترل از راه دور ترور شد و به درجه رفیع شهادت رسید.

2۰ آذر سال ۱۳۸۹ وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد موفق به دستگیری عامل این اقدام شده است. در همین ارتباط اعترافات تلویزیونی فردی به نام «مجید جمالی فشی» از تلویزیون پخش شد.

در این مصاحبه فرد یادشده به نقش خود در ترور استاد شهید علیمحمدی اعتراف کرد و گفت، آموزش‌های مورد نیاز برای این ترور را در سفری به اسراییل و دوره‌هایی را زیر نظر مامورین موساد دیده‌ است.

وی همچنین در بخش دیگری از اعترافات تلویزیونی، مدعی شد که در پادگانی نظامی در جوار اتوبان تل‌آویو به وی آموزش‌هایی نظیر «تعقیب و گریز، تعقیب ماشین، جمع‌آوری اطلاعات از یک محل خاص و چسباندن بمب به زیر ماشین» داده شده‌ است.

پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب به مناسبت شهادت دکتر علیمحمدی

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از شهادت دکتر علیمحمدی در پیام تسلیتی تصریح کردند:

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت استاد دانشمند مرحوم آقای دکتر مسعود علیمحمدی رضوان الله علیه را به مادر و همسر و خاندان گرامیش و به همه‌ی دوستان و شاگردان و همکارانش تبریک و تسلیت عرض میکنم. دست جنایتکاری که این ضایعه را آفرید، انگیزه‌ی دشمنان جمهوری اسلامی را که ضربه زدن به حرکت و جهاد علمی کشور است، افشاء و برملا کرد. بیگمان همت دانشمندان و استادان و دانش پژوهان کشور، به رغم دشمن،‌ این انگیزه‌ی خباثت آلود را ناکام خواهد گذاشت. علوّ درجات آن شهید سعید و صبر و اجر بازماندگان را از خداوند متعال مسألت میکنم.

جایزه شهید علیمحمدی

پژوهشگاه دانش های بنیادی با همکاری انجمن فیزیک ایران به پاس بزرگداشت این دانشمند هسته ای، از سال ۹۰ جایزه‌ای به نام «جایزه شهید علیمحمدی» را به پایان نامه‌های برتر دکتری فیزیک که در داخل کشور به انجام رسیده باشند، اعطا می‌ کند.

شهید علیمحمدی اولین دانش‌آموخته دکتری فیزیک داخل کشور بود که نقش موثری در زیرساخت علمی پژوهشگاه دانش های بنیادی داشت. راهش پررو باد.


شهید علی اکبر شیرودی

دوران جنگ تحمیلی را باید دوره ای از مملو از غرور، افتخار و از خودگذشتگی دلیران مردانی دانست که صفحات ارزنده تاریخ را به نام خود ثبت کردند؛ هنگامه ای که با رشادت ها و ایثار رزمندگان عرصه نبرد، افتخاری برای ملت ایران رقم خورد. آنچنانکه غیورمردانی خودباور با عزمی جدی در مسیر مبارزه با دشمنان این مرز و بوم گام برداشتند و در سنگر مقاومت، دلیرانه جنگیدند و به مقام والای شهادت نایل آمدند که یکی از این مجاهدان راه حق امیر سرافراز ارتش سرتیپ خلبان علی اکبر شیرودی بود.


تولد و تحصیلات


علی اکبر قربان شیرودی در دی ۱۳۳۴ خورشیدی در روستای بالا شیرود تنکابن در خانواده‌ای کشاورز و متدین دیده به جهان گشود. وی دوران ابتدایی تا دبیرستان را در مدارس بالا شیرود، شیرود و تنکابن سپری کرد و پس از پایان تحصیلات دبیرستان برای یافتن کار به تهران رفت و در کنار آن به ادامه تحصیل پرداخت.


استخدام در هوانیروز


شیرودی پس از پایان تحصیلات متوسطه در ۱۳۵۱ خورشیدی وارد ارتش شد و پس از گذراندن مراحل استخدام در هوانیروز، دوره‌ مقدماتی خلبانی را در تهران به پایان رساند. طی کردن دوره خلبانی با بالگرد کبری در پادگان هوانیروز اصفهان و فارغ­‌التحصیلی به کسب درجه ستوان‌یاری منجر شد و آغاز مسوولیت وی به طور جدی در عرصه خلبانی بود.

خدمت در کرمانشاه و فعالیت انقلابی


وی پس از پایان دوره خلبانی به استخدام ارتش درآمد و بعد از سه سال خدمت در ارتش به پادگان هوانیروز کرمانشاه منتقل و در آنجا با خلبان احمد کشوری آشنا شد تا اینکه با اوج گیری جریانات انقلاب اسلامی به صفوف راهپیمایان پیوست و تلاش کرد تا مردم را با آرمان های امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی آشنا کند و هنوز هم بسیاری از شهروندان تنکابنی سخنرانی کوبنده و انقلابی این مرد مبارز و خستگی ناپذیر را در میدان مرکزی این شهر به خاطر دارند.


مبارزه با ضد انقلاب


این خلبان شجاع پس از پیروزی انقلاب اسلامی با اوج‌گیری غائله کردستان به همراه چند تن از خلبانان وارد این منطقه شد و درجریان آزادسازی پاوه نقش تعیین کننده‌ای داشت به طوری که آیت الله هاشمی رفسنجانی به نشانه سپاسگزاری از وی گفت: شیرودی حق بزرگی بر این کشور دارد.


اقدامات و فعالیت‌های او در غرب کشور، در کنار دیگر همرزمانش از جمله احمد کشوری و احمدرضا سهیلیان باعث شد که تیمسار سرتیپ ولی­ الله فلاحی رییس سابق ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، او را ستاره غرب کشور نامید و درباره اش گفت: ناجی غرب و فاتح گردنه‌ها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیرممکن‌ها را ممکن ساخت.