سردار شهید حسین همدانی که از او به عنوان نابغه جنگهای نامنظم در منطقه غرب آسیا یاد میشود، همان کسی است که با تشکیل نیروهای مردمی در سوریه و عراق، نقش بارزی در جلوگیری از پیشروی و باز پسگیری مناطق اشغالی از نیروهای تکفری داشت.
درست در همان زمانی که گروهکهای تروریست تکفیری در حال پیشروی در خاک عراق و سرویه بودند و بسیاری از تحلیگران، سقوط دولتهای عراق و سوریه را قطعی میدانستند، سردار همدانی با ایده تشکیل نیروهای دفاع مردمی وارد سوریه میشود و با تشکیل نیروهای دفاع وطنی و ایجاد دفاع مردمپایه به خوبی در مقابل هجمه گروهکهای تکفیری میایستد و مانع از پیشرویهای بیشتر آنان شده و روند بازپسگیری مناطق اشغالی را نیز آغاز میکند.
حال که دوسال از شهادت سردار همدانی میگذرد، تلاشها و مجاهدتهای او به ثمر نشسته و شاهد آن هستیم که سرلشکر سلیمانی خبر از نابودی داعش ظرف ۲ ماه آینده میدهد.
سالروز شهادت سردار شهید حاج حسین همدانی
دوران دفاع مقدس
سردار حسین همدانی در سال ۱۳۳۳ در شهرستان همدان دیده به جهان گشود. دوران سربازی را در تیپ ۵۵ هوابرد شیراز گذارند و در همان دوران جوانی از درس اخلاق آیتالله مدنی بهره برد و با تفکرات امام خمینی آشنا شد و در جریان مبارزه با رژیم پهلوی توسط ساواک دستگیر شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کنار شهید محمود شهبازی نقش موثری در راه اندازی سپاه همدان داشت و با شروع درگیریها در کردستان برای مقابله با ضد انقلاب راهی کردستان شد. در همین دوران بود که فرماندهی عملیات مطلع الفجر و محور میانی سرپل ذهاب را با موفقیت پشت سر گذاشت و شاید این اولین گام در تبدیل شهید همدانی به یک فرمانده تاثیرگذار در آینده انقلاب اسلامی بود.
در سال ۱۳۶۰ بنابر این میشود تا تعدادی از فرماندهان سپاه در غرب کشور برای تشکیل یک تیپ جدید به جبهه جنوب اعزام شوند. نام حسین همدانی در بین سردارانی همچون حاج احمد متوسلیان، شهید همت و شهید شهبازی به چشم میخورد. در این برهه شهید همدانی در کنار شهید محمود شهبازی که تا آن زمان فرمانده سپاه همدان بود نقش بسزایی در تشکیل تیپ ۲۷ محمدرسول الله ایفا میکند.
سالروز شهادت سردار شهید حاج حسین همدانی
حضور موثر سردار همدانی در عملیاتهای فتح المبین و بیتالمقدس با مسئولیت فرماندهی محور عملیاتی، تجربیات گرانبهایی در اختیار این شهید قرار میدهد تا آنجا که با گسترش سازمان رزم سپاه، او به عنوان موسس و فرمانده لشکر ۳۲ انصارالحسین همدان منصوب میشود.
سالهای میانی دفاع مقدس فرا رسیده و نیاز به واحدهای رزمی جدید برای اجرای عملیاتهای بزرگتر احساس میشود. در همین برهه مسئولیت فرماندهی لشکر ۱۶ قدس گیلان به عهده شهید همدانی گذاشته میشود تا در عملیاتهای مهم و سرنوشت سازی همچون کربلای ۴ و ۵ به نبرد با دشمن بپردازد.
پس از تجربه فرماندهی دو لشکر در عملیاتهای مهم و سرنوشت ساز دفاع مقدس، سردار همدانی در ادامه دفاع مقدس و در عملیات مرصاد مسئولیت معاونت اطلاعات و عملیات قرارگاه عملیاتی قدس را برعهده میگیرد.
بعد از دوران دفاع مقدس به دانشگاه فرماندهی و ستاد میرود تا آنچه را به صورت تجربی در جنگ آموخته بود را به دیگران منتقل کند. پس از دافوس، به عنوان فرمانده لشکر ۴ بعث و سپس فرمانده قرارگاه نجف اشرف عهده دار تامین امنیت مناطق غربی کشور میشود و در این مسئولیت هم کارنامه درخشانی در برخورد با گروهکهای ضد انقلاب از خود به جای میگذارد.
انتخاب به عنوان جانشین نیروی مقاومت بسیج برای ۲ دوره، معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی سپاه، فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص)، مشاور عالی فرمانده کل سپاه از دیگر مسئولیتهای سردار در دوران پس از دفاع مقدس است.
اما شاید یکی از مهمترین مسئولیتهای سردار همدانی فرماندهی سپاه محمد رسولالله (ص) تهران بزرگ آن هم در دوران سخت فتنه سال ۸۸ است و در مهمترین سپاه استانی کشور با ویژگیهای خاص بود.
سالروز شهادت سردار شهید حاج حسین همدانی
تشکیل دفاع وطنی و نجات سوریه
با آغاز بحران سوریه و در خواست کمک دولت این کشور از ایران، با توجه به تجارب و شایستگیهای سردار همدانی، وی برای اعزام به جبهه سوریه انتخاب میشود.
شهید همدانی نحوه حضور خود در جبهه سوریه را اینطور بیان میکند: «در سیزدهم دی ماه سال ۱۳۹۰ بنده به این کشور (سوریه) مأمور شدم. زمانی که من به عنوان فرمانده سپاه تهران خدمت میکردم. هنوز آثار فتنه ۸۸ و مشکلات ناشی از آن باقی بود. ما در حال توسعه سپاه محمد رسول الله (ص) بودیم. نواحی را از شش ناحیه به بیست و دو ناحیه توسعه دادیم. در حال سر و سامان دادن به سازمان رزمگردانهای امنیتی بودیم که سردار جعفری بنده را احضار نمودند. خدمت ایشان رسیدم و بعد از ارائه گزارشی از وضعیت سپاه تهران، به ایشان فرمودند: فلانی به سوریه میروید؟
خب، خیلیها دوست داشتند که بروند سوریه، بنده یک مکثی کردم و گفتم: برای چه بروم؟ به چه عنوانی بروم؟ فرمود: ارتش و نظام سوریه درخواست کمک کردهاند به عنوان فرمانده بروی و کمک کنی! سردار قاسم سلیمانی هم گفته که شما برای این کارم مناسب هستید.
از آنجایی که خودم هم انگیزه بالایی برای حضور در سوریه و دفاع از حرمهای عمه سادات و حضرت رقیه (س) داشتم، بلافاصله جواب مثبت دادم. اصلاً نگفتم فکر میکنم بعد جواب میدهم همان جا جواب مثبت دادم ایشان هم با سردار سلیمانی تماس گرفتند و گفتند که فلانی موافق است.»
سردار همدانی در ادامه حضور خود در سوریه موفق میشود با ارائه همان الگویی که در ایران ابداع و در مقاطع حساس و بحرانی به کمک کشور آمده بود، یعنی بسیج مردمی، تشکیلات دفاع وطنی رادر سوریه راه اندازی کند که هم اکنون بسیاری از پیروزیهای سوریه در نبرد با تروریستهای تکفیری مرهون وجود همین نیروها است.
در اسفند ماه سال ۹۱ شرایط بحران سوریه به مرحله خطرناکی میرسد، تا جایی که کاخ ریاست جمهوری این کشور در آستانه سقوط قرار میگیرد. اما در این هنگام پیشنهاد سردار همدانی سوریه را از سقوط حتمی نجات میدهد.
سالروز شهادت سردار شهید حاج حسین همدانی
پیشنهاد سرنوشت ساز
شهید همدانی نحوه ارائه این پیشنهاد به بشار اسد را اینگونه تعریف میکند: «اسفند ۱۳۹۱ تروریستها کاملا به نقطه پیروزی نزدیک شده بودند آنها با حمایت همه جانبه عربستان، قطر، امارات و کشورهای غربی توانسته بودند حلقه محاصره را تنگتر و به کاخ ریاست جمهوری سوریه در دمشق نزدیکتر شوند طوری که عنقریب کاخ را به اشغال خود درآوردند. آن شب وضعیت بسیار بغرنجی پیش آمده بود البته خانوادهها را فرستاده بودیم به جاهای امن، بشار اسد هم کار را تمام شده میدانست و دنبال رفتن به یک کشور دیگر بود.
آخرین پیشنهاد آن شب به بشار اسد داده شد، گفتم: حالا که همه چیز تمام شده و کاخ ریاست جمهوری در آستانه سقوط میباشد شما باید این آخرین پیشنهاد ما را عملی کنید. گفتند: چه کنیم؟ گفتم: در اسلحه خانهها را باز کنیم و مردم را با اسلحههای موجود در آن مسلح کنید تا خود مردم جلوی این تروریستها را بگیرند.
شکر خدا با این پیشنهاد موافقت کردند و همان شب با این اقدام، سوریه از سقوط حتمی نجات پیدا کرد و مردم تروریستهای تکفیری را از اطراف کاخ ریاست جمهوری و بعد هم شهرهای سوریه عقب راندند. همین نیروها، هسته اولیه تشکیلاتی به نام دفاع وطنی را شکل دادند که الان در سوریه با داعشیها، النصره ایها و... میجنگند.»
سالروز شهادت سردار شهید حاج حسین همدانی
بالاخره در ۱۶ مهرماه سال ۹۴ سردار سرتیپ حسین همدانی پس از سالها جهاد و رشادت در حومه شهر حلب سوریه و در حین انجام ماموریت مستشاری به درجه رفیع شهادت نائل میآید.
پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت شهادت سردار همدانی:
بسم الله الرحمن الرحیم
«شهادت سردار سرافراز، شهید حسین همدانی را به خانوادهی گرامی و بازماندگان و دوستان و همرزمانش و به مجموعه پر افتخار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تبریک و تسلیت میگویم. این رزمندهی قدیمی و صمیمی و پر تلاش، جوانی پاک و متعبّد خود را در جبهههای شرف و کرامت، در دفاع از میهن اسلامی و نظام جمهوری اسلامی گذرانید و مقطع پایانی عمر با برکت و چهرهی نورانی خود را در دفاع از حریم اهلبیت علیهمالسلام و در مقابله با اشقیای تکفیری و ضد اسلام سپری کرد و در همین جبههی پر افتخار به آرزوی خود یعنی جان دادن در راه خدا و در حال جهاد فی سبیل الله نائل آمد و فضل و رحمت الهی بر او گوارا باد.
صف استوار آرزومندان این موهبت و کمربستگان راه جهاد و شهادت در ایران اسلامی و در سپاه و همه نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی، صفی بلند و بنیانی مرصوص است: و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا. رحمت خدا بر شهید همدانی و بر همهی مجاهدان راه حق
شهید رضا قشقایی همزمان با شهید مصطفی احمدی روشن ساعت ۸:۳۰ صبح روز ۲۱ دی سال ۱۳۹۰ به شهادت رسید. رضا قشقایی فرد به شدت مجروح شده و به بیمارستان رسالت تهران منتقل میشود اما علیرغم تلاش پزشکان، رضا قشقایی فرد پس از ساعاتی به شهادت رسید.
صفرعلی براتلو، دبیر شورای تأمین استان تهران جزئیات ترور را اینگونه شرح میدهد: «این بمب از نوع مغناطیسی و همانهایی است که قبلاً نیز برای ترور دانشمندان از آنها استفاده میشده و در واقع کار صهیونیستهاست. به نظر میرسد در آستانه انتخابات تلاش صهیونیستها این است که فضا را امنیتی کنند تا کاهش مشارکت صورت گیرد. دشمنان احساس کردهاند که تحریمها و فشارهای تحریم به تنهایی پاسخ نمیدهد، از این رو آنها تلاش میکنند با این ترورها فضا را امنیتی کرده و کاهش مشارکت را در انتخابات رقم بزنند. دشمن میخواهد از غفلت ما سوءاستفاده کند از این رو مردم باید بیشتر در صحنه حضور پیدا کنند
شهید احمدی روشن نیز دیگر شهید هستهای است که در ۲۱ دی ۱۳۹۰ پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گل نبی تهران، میدان کتابی ترور شد.
مصطفی احمدی روشن در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۸ در روستای سنگستان استان همدان متولد شد. وی دوران کودکی خود را در خانوادهای فقیر گذراند.
وی دانش آموخته رشته مهندسی پلیمر از دانشگاه صنعتی شریف بود. شهید احمدی روشن با سن پایین حدود ۳۲ سال، دارای مقالات متعدد علمی در رشته پلیمر بود. او در سال ۱۳۸۰ و در دوران تحصیل خود در این دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جدا سازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام میشد، همکاری داشت.شهید احمدی روشن همچنین دارای چندین مقاله ISI به زبانهای انگلیسی و فارسی بود و در زمان شهادت دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف و از نخبگان این دانشگاه به شمار میرفت که مسئولیت معاونت بازرگانی سایت هستهای نطنز را نیز به عهده داشت.
سید روح الله موسوی خمینی در نخستین روز از فصل پاییز ۱۲۸۱ خورشیدی در خانواده ای روحانی و اهل دانش چشم به جهان گشود. ایشان تحصیلات ابتدایی و مقدماتی را در مکتب محلی و مدرسه ای در خمین گذراندند. جوانی امام(ره) را می توان از زمان مهاجرت او به حوزه علمیه اراک برای تحصیلات تکمیلی تا ۴۰ سالگی ایشان دانست. ایشان پس از تحصیلات مقدماتی خود در خمین، برای تکمیل تحصیلات خود راهی اراک شدند و در آنجا منطق را از محمد گلپایگانی، اصول را از محمدعلی بروجردی و فقه را از عباس اراکی آموختند. یکسال بعد به دنبال مهاجرت آیت الله عبدالکریم حائری یزدی برای تأسیس حوزه علمیه قم، امام(ره) نیز راهی این شهر شدند و در حوزه علمیه به تحصیل فقه، فلسفه اسلامی و عرفان پرداختند و در ۱۳۱۳ خورشیدی به درجه اجتهاد رسیدند. سپس ایشان سیاست های محمدرضا پهلوی به خصوص انقلاب سفید را مورد نقد قرار دادند و به دلیل اعتراض به تبعیت محمدرضا پهلوی از سیاست رژیم صهیونیستی و آمریکا در عاشورای ۱۳۴۲ خورشیدی، ۱۰ ماه زندانی و سپس در ۱۳۴۳ خورشیدی به دلیل سخنرانی علیه اعطای کاپیتولاسیون به مستشاران نظامی آمریکایی، تبعید شدند. ایشان ۱۴ سال در تبعید بودند که حدود یک سال در ترکیه، سپس عراق و در پایان چند ماه در فرانسه اقامت داشتند. در این مدت همواره پیگیر اوضاع سیاسی ایران بودند و با ارسال پیام و اعلامیه، اسلام گرایان و مخالفان را رهبری و به تدوین نظریه ولایت فقیه پرداختند. امام خمینی(ره) در سال های اقامت خود در نجف، نوفل لوشاتو و قم و پس از آن با خبرنگاران و رسانه های خارجی مختلفی مصاحبه هایی پیرامون مسایل سیاسی، اجتماعی ایران کردند که در تاریخ مطبوعات این مصاحبه ها به عنوان ماندگارترین و اثرگذارترین گفت وگوهای تاریخ باقی مانده است. در همین راستا پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا در این نوشتار سعی کرده تا با ارایه برخی مصاحبه های امام خمینی(ره) درایت و هوشمندی سیاسی ایشان را که با صداقت و روشنگری همراه بود را نشان دهد. ایشان در تمامی گفت وگوهای خود با رعایت وحدت کلمه و دوری از طرح موضوعات مناقشه بر انگیز، توجه همگان را به اصل مردم سالاری و آزادی بیان جلب می کردند.
نگاهی به مهم ترین مصاحبه های امام(ره)
نخستین گفت وگوی امام (ره) با خبرنگاران و رسانه های خارجی مصاحبه با لوسین ژرژ خبرنگار فرانسوی بود که در اردیبهشت ۱۳۵۷ خورشیدی اتفاق افتاد. این مصاحبه در روزنامه لوموند به چاپ رسید. ژرژ درباره این گفت وگو نوشته است: «از آغاز سال جاری مسیحی، قیام های بزرگی مرتب در ایران، از قم گرفته تا تبریز، به وقوع پیوسته و شهرهای متعددی را زیر آتش خود گرفته است. در همین هفته نیز کار درس و بحث در چند دانشگاه واقع در تهران به هم خورده است. گرچه بعضی مخالفان چپ و چپ افراطی، در این جنبش ها که بر ضد رژیم شاه است شرکت دارند ولی به نظر میرسد که الهام دهندگان عمده و اصلی این جنبش ها رهبران مذهبیاند ... به هر حال به طور منظم و مرتب، تظاهرکنندگان نام رهبر مذهبی شیعیان جهان یعنی آیت اللَّه خمینی را تکرار میکنند. » امام(ره) که تا آن زمان با مطبوعات خارجی مصاحبه ای به عمل نیاورده بودند لوموند را در نجف تبعیدگاه خود به حضور پذیرفتند. ژرژ از وی پرسید: «شاه شما را متهم میکند که مخالف تمدن و گذشتهگرا هستید؛ جواب شما به این مطلب چیست؟» امام(ره) در جواب فرمودند: «این خود شاه است که عین مخالفت با تمدن است و گذشتهگراست. مدت پانزده سال است که من در اعلامیهها و بیانیههایم خطاب به مردم ایران مُصراً خواستار رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی مملکتم بودهام. اما شاه سیاست امپریالیست ها را اجرا میکند و کوشش دارد که ایران را در وضع عقبماندگی و واپسگرایی نگاه دارد. رژیم شاه رژیمی دیکتاتوری است. استقلال قضایی و آزادی فرهنگی به هیچ وجه وجود ندارد.»
ژرژ در سوال دیگر از برنامه های سیاسی امام(ره) و بازگشت به قانون اساسی ۱۹۰۶ به عنوان یک راه حل پرسید و ایشان جواب دادند: «کمال مطلوب ما ایجاد یک دولت و حکومت اسلامی است
محمد ابراهیم همت در ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ در شهرضای اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات خود را در همان شهر به پایان رساند و در سال ۱۳۵۲ دیپلم گرفت. در همان سال وارد دانشسرای تربیت معلم اصفهان شد و در سال ۱۳۵۴ مدرک فوق دیپلم خود را اخذ کرد. ۲ سال بعد برای گذراندن خدمت سربازی اقدام کرد. وی پس از سربازی به شهر خود بازگشت و مدتی در مدارس راهنمایی شهرضا و روستاهای اطراف به تدریس تاریخ پرداخت. در آن دوران کوشید دانشآموزان را با افکار انقلابی آشنا کند و همین امور سبب شد که چندین نوبت از طرف سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) به او اخطار شود. گوشه و کنار، حرفهای نیشدار او به گوش حکومت رسید و خبر اخطار ساواک در پرونده تازه گشودهاش، ثبت گردید. سخنان و افکار او مأمورین شاه را به تعقیب وی واداشته بود، به گونهای که او شهر به شهر میگشت تا از دستگیری در امان باشد. نخست به شهر فیروز آباد رفت و مدتی در آنجا تبلیغ کرد. پس از چندی به یاسوج رفت. موقعی که در صدد دستگیری وی برآمدند به دوگنبدان عزیمت کرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سکنی گزید. با بالا گرفتن انقلاب ۱۳۵۷، به شهرضا بازگشت و سازماندهی تظاهرات مردمی را بر عهده گرفت. در پایان یکی از راهپیماییها، قطعنامه آن را قرائت کرد و شایع شد که حکم اعدامش را صادر کردهاند و همین مسئله، او را تا روز پیروزی انقلاب، در مخفیگاهها نگه داشت.پس از انقلاب
شهید همت پس از پیروزی انقلاب، در ایجاد نظم و دفاع از شهر و راهاندازی کمیته انقلاب اسلامی شهرستان شهرضا نقش داشت. او از جمله کسانی بود که سپاه شهرضا را با کمک دو تن از برادران خود و سه تن دیگر از دوستانش تشکیل داد. اواخر سال ۱۳۵۸ به خرمشهر و سپس به بندر چابهار و کنارک (در استان سیستان و بلوچستان) عزیمت کرد و به فعالیتهای عقیدتی پرداخت. همت در خرداد سال ۱۳۵۹ به منطقه کردستان اعزام گردید.دوران دفاع مقدس
با آغاز جنگ، او و احمد متوسلیان، به دستور محسن رضایی؛ فرمانده وقت سپاه پاسداران، مأموریت یافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب، تیپ محمد رسولالله را تشکیل دهند. نخستین بار در عملیات فتحالمبین، مسئولیت قسمتی از عملیات به عهده همت گذاشته شد. وی در موفقیت عملیات در منطقه کوهستانی «شاوریه» نقش مهمی داشت. او در عملیات بیتالمقدس در سمت معاونت تیپ محمدرسولالله فعالیت و تلاش قابل توجهی را در شکستن محاصره جاده شلمچه به خرمشهر انجام داد و یگان تحت امر او سهم بسزایی را در فتح خرمشهر برعهده داشتند.
در سال ۱۳۶۱ با آغاز جنگ در جنوب لبنان، به منظور حمایت از حزبالله لبنان، راهی این کشور شد و پس از دو ماه به ایران بازگشت. با شروع عملیات رمضان، در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۶۱ در منطقه شرق بصره، فرماندهی تیپ ۲۷ محمد رسولالله را به عهده گرفت و بعدها با ارتقاء این یگان به لشکر، در سمت فرماندهی آن لشکر نیز انجام وظیفه کرد. در عملیات مسلم بن عقیل و عملیات محرم در سمت فرمانده قرارگاه ظفر، ایفای نقش کرد. در عملیات والفجر مقدماتی، مسؤولیت سپاه یازدهم قدر را که شامل: لشکر ۲۷ حضرت رسولالله، لشکر ۳۱ عاشورا، لشکر ۵ نصر و تیپ ۱۰ سیدالشهدا بود، به عهده گرفت. سرعت عمل لشکر ۲۷ تحت فرماندهی او، در عملیات والفجر ۴ قابل توجه بود. وی در تصرف ارتفاعات کانی مانگا، نقش داشت.