ارتش ایران

ارتش ایران

بلاگ خبری و آموزشی ارتش ایران
ارتش ایران

ارتش ایران

بلاگ خبری و آموزشی ارتش ایران

نیروی هوایی




نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران یکی از ۴ نیروی زیرمجموعه ارتش جمهوری اسلامی ایران  است، که مسئولیت حفاظت از مرزهای هوایی و پشتیبانی نیروی مسلح ایران را برعهده دارد.[۱] ریشه‌های شکل‌گیری نیروی هوایی در ایران، به دوره سلطنت احمد شاه قاجار باز می‌گردد، که با کوشش نخست‌وزیر وقت؛ رضا خان سردار سپه ، در سال ۱۳۰۳ نیروی هوایی شاهنشاهی ایران تأسیس شد. نیروی هوایی در دوره سلطنت محمد رضا شاه، توسعه یافت و با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ نام آن به فرم کنونی تغییر پیدا کرد. در خلال جنگ ایران و عراق و در پی اعمال تحریم‌های بین‌المللی، ناوگان نیروی هوایی ارتش بشدت آسیب دید و هم‌اکنون بر پایه آمار غیر رسمی، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، کمتر از ۳۴۸ فروند هواپیمای جنگنده در اختیار دارد و بعنوان نهمین نیروی هوایی جهان شناخته می‌شود.در حال حاضر سرتیپ خلبان عزیز نصری زاده،فرماندهی نیروی هوایی ارتش را برعهده دارد.

شهید محمد تندگویان




شهید محمدجواد تندگویان بالاترین مقام کشوری جمهوری اسلامی ایران بود که در دوران هشت ساله دفاع مقدس توسط رژیم بعثی به اسارت گرفته شد. مرور زندگی و فعالیت های این وزیر نفت کابینه شهید محمدعلی رجایی که درست چهل روز پس از آغاز جنگ تحمیلی اسیر شد به خوبی حکایت مجاهدت ها و مظلومیت های یاران خمینی کبیر را بازنمایی می کند.

شهید تندگویان که حضرت آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری به زیبایی تمام او را شهید غریب خوانده اند با همکاری مشترک دشمن رودر رو و ستون پنجم داخلی اسیر و سال های سال سخت ترین شکنجه های جسمی و روحی و نیز درد دوری از خانواده و میهن را تاب آورد و حاضر نشد حتی کلامی علیه یاران، همرزمان و هم میهنان خود بگوید. او جان شیرین خود را در اوج جوانی بر سر اهداف والایش گذاشت و با سربلندی تمام به دیار باقی شتافت.

تندگویان از خیل جوانانی به شمار می رفت که هنگام آغاز قیام امام خمینی(ره) در اوایل دهه ۱۳۴۰ خورشیدی دوره نوجوانی را طی می کرد و معظم له در پاسخ به مزدوران رژیم پهلوی این نوجوانان را از یاران و یاوران نهضت خویش خواندند. پیش بینی رهبر نهضت به زیبایی به تحقق پیوست و شهید تندگویان در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی ضمن کسب دانش آکادمیک و نیز بهره گیری از استادان مدعو به دانشگاه نظیر شهید مطهری، دکتر علی شریعتی و علامه جعفری به مبارزه پنهان و آشکار علیه رژیم پرداخت و بهای آن را با زندانی شدن خویش و همچنین دوری از موقعیت خوب اجتماعی پرداخت کرد.

در ادامه و با پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷ خورشیدی، شهید تندگویان از دسته جوانان متخصص و متعهدی بود که از هر نظر آمادگی خدمت به اسلام و میهن را داشت و عرصه مدیریت بهترین بستر برای خدمت آنان به آرمان های والای انقلاب اسلامی به شمار می رفت اما بروز رخدادی عظیم همچون جنگ تحمیلی، بسیاری از این جوانان شایسته را از ایران گرفت و شهید تندگویان در غربت تنهایی خویش چون سروی آزاده و محکم با کمال افتخار نام خود را در میان این جوانان جاودانه ساخت. او رادمردی دیگر همچون باکری، همت، جهان آران و خیل شهدای دفاع مقدس بود.

روحش شاد و یادش گرامی 

شهید مهدی یاوری


یکم فروردین 1340، در روستای حسن آباد تابعه شهرستان ری به دنیا آمد. پدرش علیف کشاورزی  می کرد و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته راه و ساختمان درس خواند و دیپلم گرفت. او نیز کشاورز بود. مدتی در بسیج فعالیت می کرد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. پانزدهم دی 1362، با سمت تک تیرانداز در هشتیان ارومیه توسط نیروهای حزب کومله بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سینه، شهید شد. پیکر وی را در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپردند.



دیدار با خانواده ی شهید مهدی یاوری:


روزنامه خراسان رضوی: مهدی عسکری- در ایام گرامیداشت هفته نیروی انتظامی، مدیر مسئول روزنامه خراسان با خانواده شهید «علی محمد یاوری» شهید نیروی انتظامی دیدار کرد. به گزارش خراسان رضوی، این شهید بزرگوار که در زمان خدمت، فرمانده هنگ مرزی تایباد بود و تلاش بسیاری برای امنیت مرزهای شرقی کشور کرده بود، 20 سال قبل و در راه مبارزه با قاچاقچیان و اشرار مسلح، طی کمین قاچاقچیان مسلح به فیض شهادت نائل شد.
در این دیدار همسر شهید یاوری با اشاره به تلاش خستگی ناپذیر این شهید برای پاسداری از امنیت مرزها و شهرهای استان، گفت: ایشان علاوه بر پلیسی  مقتدر و وظیفه شناس، همواره به فکر کمک به مظلومان و افراد بی بضاعت نیز بودند. وی ادامه داد: سال 76 و بعد از شهادت ایشان افراد زیادی آمدند و اعلام کردند همسرم به آن ها مبالغی قرض و وام داده؛ مبالغی که ما از آن بی اطلاع بودیم و در آن زمان چیزی حدود چهار میلیون تومان بود. همسر شهید یاوری افزود: دستگیری از خانواده زندانیان موادمخدر و محرومان حاشیه شهر نیز از دیگر کارهای همسرم بود که ما تا بعد از شهادتش، از بسیاری از آن ها خبر نداشتیم. وی افزود: به دلیل شجاعت های همسرم در کشف موادمخدر و دستگیری قاچاقچیان، فرمانده ایشان برای او دو درجه تشویقی درخواست کرد اما خودش برای پیگیری این موضوع و ارتقای درجه اش تمایلی نداشت و از سفر به تهران امتناع می کرد. می گفت «زمانی را که قرار است برای رفتن به تهران بگذارم، همین جا برای رفع مشکل مردم صرف می کنم».  در این دیدار صمیمانه «محمدسعید احدیان» مدیرمسئول روزنامه خراسان نیز با تمجید از نقش مثال زدنی نیروی انتظامی در حفظ امنیت داخلی و انسداد مرزها، اظهار کرد: همه ما وامدار شهدا هستیم و شهدای مظلوم نیروی انتظامی که نام و نشان کمتری از بسیاری از آن ها گفته و شنیده می شود، جایگاه ویژه ای دارند. شایان ذکر است از این شهید بزرگوار چهار فرزند دختر و یک فرزند پسر به یادگار مانده است که همه آن ها بنا به سفارش پدر، مدارج و تحصیلات عالی را طی کرده اند. مشروح این گزارش پنج شنبه در صفحه پلاک عزت روزنامه خراسان منتشر خواهد شد.

شهید مهدی زین العابدین





پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گروهک‌های تروریستی فضایی ناآرام در مناطق غربی کشور ایجاد کردند. آن‌ها می خواستند از شرایط بحران زده کشور که از یک طرف درگیر مشکلات ایجاد شده از طرف منافقین بود و از طرفی با جنگ تحمیلی دست و پنجه نرم می‌کرد، استفاده کنند و در مناطقی مانند کردستان اعلام خودمختاری کنند. بدین ترتیب سپاه پاسداران که با هدف حراست از انقلاب و دستاوردهای آن تشکیل شده بود با اعزام نیروهای رزمنده و فرماندهان بلندپایه به این مناطق سعی در پاکسازی غرب کشور از وجود این گروهک‌ها داشت؛ حال آنکه هیچ کدام از مسیرهای تردد شهرهای غربی امنیت نداشت و هر لحظه ممکن بود یکی از گروهک ها در آن کمین زده باشند. مهدی زین‌الدین از جمله فرماندهانی بود که همراه برادرش برای شرکت در جلسه‌ای در پیرانشهر در حال تردد در جاده بانه-پیرانشهر به کمین ضد انقلاب خورده و توسط گروهک‌های تروریستی به شهادت رسید.




مهدی زین الدین  در۲۴ اسفند ۱۳۳۸ خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود. وی به دلیل استعداد بی‌نظیری که داشت، پایه‌های تحصیلی دوره ابتدایی را به صورت متفرقه می‌خواند و با نمره خوبی قبول می شد. هوش وی در حدی بود که او توانست در دوران کودکی خود، قرآن را بدون معلم بیاموزد. زمان نوجوانی وی مصادف با آغاز دوران تبعید آیت الله مدنی به خرم آباد بود، وی در آنجا از محضر این معلم اخلاق بهره مند شد و در این دوران به انجام کارهای سیاسی گرایش یافت و راه رسم مبارزه با رژیم ستم شاهی را آموخت. این نابغه جوان بعد از اخذ دیپلم، توانست رتبه چهار کنکور تجربی را به دست بیاورد و در رشته پزشکی شیراز قبول شود اما وی از ادامه تحصیل و ورود به دانشگاه انصراف داد و در مغازه پدرش مشغول به کار شد، او درباره علت انصراف از دانشگاه گفته بود: مغازه پدرم سنگر است و رژیم پهلوی با تبعید پدرم می خواهد، سنگر محکم او خالی بماند، ولی من نمی گذارم این سنگر مبارزه خالی بماند. بعد از مدتی دعوتنامه‌ای از پاریس برای ادامه تحصیل، برای وی فرستاده شد، بنابراین شهید زین الدین به دنبال اعتصاب عمومی مردم و تعطیلی مغازه ها، مغازه پدرش را تعطیل کرد و تصمیم گرفت با دانشگاه‌های فرانسه مکاتبه کند. اما وی وقتی نظر امام خمینی (ره) را در خصوص ادامه تحصیل جوانان در خارج جویا شد که امام به جوانان ایرانی توصیه کرد، به ایران برگردید، زیرا ایران به جوانانی مثل شما نیازمند است از عزیمت به خارج از کشور برای ادامه تحصیل انصراف داد.

شروع فعالیت‌های سیاسی
با اوج گیری مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی و شکل گیری انقلاب اسلامی شهید زین الدین به همراه خانواده خود در آبان ۱۳۵۷خورشیدی به قم آمد تا فصل جدیدی از مبارزات سیاسی خود را در کانون انقلاب اسلامی شروع کند. در حقیقت وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جزو نخستین افرادی بود که جذب نهاد جهادسازندگی شد و با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم، برای انجام وظیفه شرعی و اجتماعی خود و حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب به این نهاد پیوست و بعد از مدت کوتاهی وقتی لیاقت و شایستگی خود را در بخش‌های مختلف سپاه نشان داد به عنوان مسوول واحد اطلاعات سپاه قم انتخاب شد و در این مسوولیت حساس انجام وظیفه کرد. این سردار سرافراز اسلام بعد از اینکه در جهاد سازندگی و سپاه پاسداران خوش درخشید، مسوولیت‌های حساس و کلیدی را به او واگذار کردند و بدین ترتیب، زین‌الدین به عنوان مسوول شناسایی یگان‌ها انتخاب شد و پس از آن به عنوان مسوول اطلاعات عملیات سپاه دزفول به ایفای نقش پرداخت و سپس مسوول اطلاعات عملیات محورهای سوسنگرد شد. بنابراین شهید زین الدین در اوج جوانی و با وجود تجربه کم در عرصه مدیریت و جنگ، تبدیل به یکی از شاخص‌ترین فرماندهان آن سال‌ها شد. او در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر، مسوولیت اطلاعات عملیات قرارگاه نصر را پذیرفت و در عملیات رمضان به سرپرستی تیپ ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) قم و سرانجام به فرماندهی لشگر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) قم منصوب شد. حاجی عبد الرزاق شیخ زین الدین پدر مهدی زین الدین در خصوص بارزترین و برترین ویژگی پسرش می‌گوید: در چند ساله‌ جنگ که بنده با شهید زین الدین برخورد داشتم، هیچ گاه ندیدم، نیرویی را طرد کند. جاذبه عجیبی داشت و در ساختن افراد، استعدادی خارق العاده. اگر می‌دید شخصی در مسوولیت خودش از لحاظ مدیریت ضعیف است، طردش نمی‌کرد؛ او را از آن مسوولیت بر می‌داشت، می‌آورد پیش خودش در فرماندهی. آن وقت هر جا می‌رفت، او را هم با خودش می‌برد و به این شکل روحیه مسوولیت پذیری و حسن انجام وظیفه را عملاً به او می‌آموخت و بعد دوباره از او در جایی دیگر استفاده می‌کرد. با همین روحیه‌ کریمانه بود که به هر دلی راهی می‌گشود.

شهید حسین خرازی


جنگ تحمیلی با وجود آن که آسیب های فراوانی به لحاظ اقتصادی و زیرساختی به ایران وارد ساخت و موجب از دست دادن نیروهای مخلص و مجاهدان شجاعی شد اما به واسطه ویژگی هایی که داشت به عرصه ای برای بروز استعدادهای درونی جوانان بدل شد و فرماندهان شجاع ارتش و سپاه در این ارتباط جایگاه ویژه ای داشتند. حسین خرازی از فرماندهان شجاع جنگ تحمیلی بود که به سبب داشتن پیشینه مبارزاتی در سال های نخست پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین در دوران مبارزات علیه رژیم طاغوت به سرعت توانست وجه نظامی تاثیرگذاری در دوران دفاع مقدس از خود نشان دهد. حضور درخشان در عملیات ثامن الائمه، فتح المبین، بیت المقدس و دلاوری های وی در چزابه تنها بخشی از کارنامه سترگ و تاثیرگذار وی در دوران دفاع مقدس به شمار می رود. باز پس گیری و آزادسازی بخش بزرگی از سرزمین های ایران که تحت تصرف نیروهای بعثی عراق بود در نتیجه تلاش های او و همرزمان و نیروهای آموزش دیده وی در جریان نبردهای مختلف بوده است.




زندگینامه شهید حسین خرازی

حسین خرازی در ۱۳۳۶ خورشیدی در یکی از محلات قدیمی اصفهان چشم به جهان گشود. او در ۱۳۵۵ خورشیدی با به پایان رساندن تحصیلات مقدماتی برای انجام خدمت وظیفه عمومی به مشهد رفت و همزمان با گذراندن دوران خدمت نظام وظیفه در محافل مذهبی به مطالعه علوم قرآنی پرداخت و در ۱۳۵۷ خورشیدی پس از صدور فرمان امام خمینی(ره)‌مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها وی نیز فرار کرد و به صفوف انقلابیون پیوست و با کوشش تمام در راه به ثمر رسیدن انقلاب فعالیت کرد.(دوازده امامی، ۱۳۷۹)

خرازی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کمیته دفاع شهری اصفهان که پس از مدتی به سپاه پاسداران تبدیل شد، پیوست و به سبب آشنایی اش با تجهیزات نظامی به مسوولیت اسلحه خانه کمیته منصوب شد. در پاییز ۱۳۵۸ خورشیدی برای مبارزه با ضد انقلاب به همراه چند تن دیگر از اعضای سپاه استان به گنبد و بندر ترکمن رفت و در این ماموریت پیشنهاد فرماندهی نیروهای اعزامی از اصفهان را نپذیرفت و به عنوان فرمانده دسته در پاکسازی شهر گنبد شرکت کرد. وی با ایجاد امنیت در ترکمن صحرا به فرماندهی عملیات سپاه بندر ترکمن منصوب شد و پس از حدود سه ماه به اصفهان بازگشت. هنگامی که در کردستان، گروه های ضد انقلاب اسلامی دست به آشوب زدند، حسین خرازی به پاوه رفت و سپس در آزادسازی سنندج از دست گروهک ضد انقلاب نقش موثری ایفا کرد.

شهیدخرازی با هوش و استعدادی که داشت، تاکتیک ها، فنون نظامی و شیوه فرماندهی را خیلی سریع فراگرفت به گونه ای که به فرماندهی گردان ضربت سپاه سنندج منصوب شد. گردان ضربت که وی فرماندهی آن را برعهده داشت با رزمندگان شجاع و دلاور خود در آرامش و امنیت شهرهای کردستان موثر بود، بنابرگفته سردار محسن رضایی، «شهید خرازی در اوج درگیری های کردستان به آنجا رفت بعد از تسخیر کردن سنندج، همراه با علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه به عنوان فرماندهی گردان ضربت که از قوی ترین گردان های آن زمان محسوب می شد، وارد عمل شد. وی در تسخیر شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیوان دره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش موثری ایفا کرد.


نقش شهید خرازی در دگرگونی های دفاع مقدس

با شروع جنگ تحمیلی هیچ خط دفاعی در جنوب در برابر حملات بعثی ها وجود نداشت و عملیات پارتیزانی نیروهای مردمی و سپاه با اسلحه و تجهیزات بسیار محدود برای مقابله با تهاجم بعثی ها کافی نبود. خبر سقوط شهرهای جنوب یکی یکی شنیده می شد، شهید خرازی با وجود نگرانی هایش در کردستان در آغازین ماه های جنگ تحمیلی از کردستان به جبهه های جنوب آمد و از طرف سردار رحیم صفوی به فرماندهی منطقه عملیاتی دارخوئین منصوب شد. (بنی لوحی و همکاران، ۱۳۷۹)

با انتخاب او تحول بزرگی در جبهه دارخوئین روی داد. وی برای جلوگیری از نفوذ دشمن جوی آبی را در نزدیکی کارون به همراه نیروهای تحت امر خود به یک خاکریز تبدیل کرد و این نخستین خط دفاعی منطقه بود که به خط شیر معروف شد. حسین خرازی فرمانده جبهه دارخوئین و همرزمان او در عملیاتی برنامه ریزی شده در طول چندین ماه سرانجام موفق شدند مواضع لشگر زرهی در شمال منطقه سرپل، نیروهای بعثی عراقی در شرق جاده اهواز به آبادان را در هم بشکنند و حماسه ای به وجود آورند که نقش بسیار موثری در روند سیاسی و نظامی آن مقطع جنگ تحمیلی ایفا کرد. در این عملیات خرازی به عنوان فرمانده در نوک حمله قرار گرفت و تا زمان شهادتش همیشه خط شکن بود.(نصراصفهان، ۱۳۹۳، شماره ۱۰۶) این عملیات باعث افزایش تجربیات نظامی نیروهای مردمی و سپاه پاسداران شد و می توان به آن «آموخته های سلسله عملیات الگو» نام داد.

با انجام این عملیات هسته اصلی تیپ امام حسین(ع) شکل گرفت و این عملیات زمینه ساز عملیات بزرگ ثامن الائمه و عملیات دیگر شد. عملیات ثامن الائمه یک عملیات مهم و حساس بود زیرا هدف نخست آن آزادسازی آبادان از محاصره و تحقق فرمان امام(ره) و دوم شکست استکبار جهانی و رسانه های وابسته به جنگ روانی علیه ایران و شکست نیروهای متجاوز بعث بود.

در آذر ۱۳۶۰ خورشیدی عملیات طریق القدس از محور شمال کرخه شروع شد و با انهدام کامل لشکرهای متجاوز بعثی و تصرف تپه های رملی چزابه با موفقیت به آزادسازی بستان انجامید. دشمن در این عملیات تلفات بسیاری از لحاظ نفرات و ادوات داشت. آزمون فرماندهی عالی شهید خرازی در عملیات طریق القدس و آزادسازی بستان با دور زدن دشمن بعثی از تنگه چزابه با موفقیت همراه بود. تجربه نظامی شهید خرازی بسیار ارزشمند و در جلسات قرارگاه روی طرح های وی حساب جداگانه ای باز می‌شد. روش حاج حسین به این گونه بود که وقتی منطقه عملیات مشخص می شد، زمان بندی می کرد و به نظرات و پیشنهادهای مسوولان یگان تحت امر خود تا رده دسته گوش می داد و مشورت می کرد. او معتقد بود، ارزش نهادن به نظر و فکر آنها، باعث رشد فکری و انگیزه دادن با آنها در ماموریت و عملیات می شود و آنها را برای آینده فرماندهی یگان های تیپ امام حسین(ع) آماده می کرد. (گذری بر دوسال جنگ،۱۳۶۹:۱۳۱)

در عملیات مولای متقیان(ع) رزمندگان تیپ امام حسین(ع) حماسه بزرگی آفریدند و در ۱۴ روز به سختی مقاومت کردند. رزمندگان با ایثار و از خودگذشتگی و شهادت طلبی با چنگ و دندان از منطقه چزابه حفاظت کردند. خروش حماسی شهید خرازی چنان بود که خالد حسین النقیب یکی از افسران ارشد عراقی در چزابه می نویسد: «در آن موقعیت آرزو می کردم به جای مرگ تدریجی یکبار و برای همیشه از دنیا بروم. در صحنه رویارویی تیپ های ویژه با نیروهای ایرانی، متجاوز از ۱۰ تیپ به طور کامل در چزابه تار و مار شدند.» (خالد حسین النقیب:۱۳۶۸)

خرازی و نیروهای تحت امر او در عملیات بیت المقدس حماسه های بسیاری آفریدند و سهم بسزایی در آزادسازی منطقه عملیاتی و خرمشهر از تصرف دشمن متجاوز داشتند. شهید صیاد شیرازی در سخنانی به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر در ۱۳۷۱ خورشیدی درباره شهید خرازی گفته است: «در قرارگاه صدای شهید خرازی را از بی سیم شنیدیم که می گفت اجازه بدهید با یک گردان وارد خرمشهر شویم اما به وی گفتیم، مگر می شود با یک گردان با چند لشکر روبرو شد. به هر صورت او اصرار می کرد، ناخودآگاه به او اجازه دادیم، پس از ساعتی دوباره وی با بی سیم گفت، عراقی ها تسلیم شدند و ما باورمان نمی شد، زیرا واقعا این کار باورکردنی نبود که انجام دادند.»

یکی از برگ های زرین کارنامه شهید خرازی عملیات غرور آفرین کربلای سه بود. این عملیات به قصد تصرف اسکله نفتی الامیه برای ضربه زدن به صدور نفت عراق و اثبات حاکمیت ایران بر خلیج فارس صورت گرفت. این عملیات آبی در ۱۳۶۵ خورشیدی به وسیله یک گردان غواص آموزش دیده و یک گردان سوار شناور تحت امر شهید خرازی در شب و با وجود امواج سهمگین و جزر و مد شدید آب انجام شد و رزمندگان لشکر امام حسین(ع) پس از سه روز حضور در اسکله با انهدام آن به سواحل ایران بازگشتند. خرازی در عملیات کربلای چهار با ۶ گردان از نیروهای آموزش دیده آبی و خاکی خود در زیر آتش شدید دشمن بعثی، وارد عملیات شد و پس از تصرف جزیره ام الرصاص به دلیل عدم الحاق و بمباران و آتش شدید دشمن در پایان روز دوم عملیات بنابر دستور قرارگاه به عقب بازگشت اما تعدادی از افراد گردان او به شهادت رسیدند. شهید خرازی در یک سخنرانی حماسی گفت: «ما آمدیم از اسلام دفاع کنیم اگر چه همه ما شهید شویم، ما نیامدیم پیروز بشویم، ما آمده ایم به تکلیف عمل کنیم ما همین امروز آماده ایم.»