حجت خداوند در مقابل چشمان همگان بود"، این جمله، جان کلام سخنان رهبری معظم انقلاب در خصوص شهید مدافع حرم، محسن حججی بود که چند روز پیش پس از اسارت در چنگال تروریستهای داعش به شهادت رسید و سر از تنش جدا شد.
صفحه منتسب به دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب در اینستاگرام پُستی را در خصوص دیدار جمعی از فعالان فرهنگی با ایشان منتشر کرده که در آن به سخنان رهبر انقلاب در خصوص شهید حججی نیز اشاره شده است.
در این پُست آمده است: " حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، صبح امروز (دوشنبه) در دیدار جمعی از مسئولان و فعالان فرهنگی از استانهای یزد و همدان با تأکید بر لزوم تقویت روحیه انقلابی در نسل جوان، شهید حججی را نمونهای درخشان از رویشهای انقلاب خواندند و خاطرنشان کردند: مسئولان فرهنگی موظفند روحیه و #جریان_انقلابی را در محیطهای مختلف تقویت و از آن پشتیبانی کنند.
حضرت آیت الله خامنهای در این دیدار با اشاره به بسترهای فراوانی که در دنیای امروز در جهت گمراه کردن نسل جوان ایجاد شده است، افزودند: در مقابل این تبلیغات مضرّ و صداهای گمراهکننده، ظرفیتهای بزرگی در جهت هدایت و رویش جوانان وجود دارد.
رهبر انقلاب اسلامی، شهید حججی را نمونهای درخشان از رویشهای اسلامی و انقلابی خواندند و گفتند: شهید حججیِ عزیز در دنیایی که روزنههای اغواگر صوتی و تصویری فراوانی وجود دارد، چنین درخشید و خداوند او را همچون حجتی در مقابل چشم همگان قرار داد.
ایشان با اشاره به درخواستهای فراوان جوانان برای حضور در جبهههای مبارزه با دشمن، افزودند: امروز بسیاری از #جوانان_با_انگیزه_بالا و ایمان باورنکردنی، بهدنبال آنند که از زندگی، خانواده و راحتی خود بگذرند و با عشق به جهاد و دفاع از ارزشها با دشمن مبارزه کنند که باید قدر این رویشهای جدید و ارزشمند را دانست.
حضرت آیت الله خامنهای، تقویت روحیه انقلابی و جهادی را مهمترین وظیفه مسئولان و دستاندرکاران فرهنگی خواندند و خطاب به آنان خاطرنشان کردند: باید همه تلاش خود را مصروف تربیت دینی و انقلابی #جوانان کنید و بدانید اخلاق نیز همراه با تقویت روحیه انقلابی و دینی و حرکت جهادی و میل به جهاد در راه خدا، ایجاد و ماندگار میشود.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: مسئولان باید جریان عظیم نیروی انقلاب را که خوشبختانه در بین جوانان جریان دارد، تقویت کنند و بگونهای عمل نکنند که جریان انقلابی، تضعیف و جریانِ مقابل آن در محیطهای فرهنگی، دانشگاهی و تبلیغات دینی تقویت شود".
به شما پرستاران عزیز که حقیقتاً فرشتگان رحمت براى همهى افراد بیمار و بیماردار جامعه محسوب مىشوید، خوشآمد عرض مىکنیم و روز پرستار را که مصادف با روز ولادت بانوى فداکار تاریخ اسلام، زینب کبرى، است تبریک عرض مىکنیم. آن بزرگوار هم مثل شما دشوارترین کار را در صحنهى عاشورا بر عهده داشت؛ یعنى پرستارى از کودکان، درماندگان، زنان و بىپناهان.
من امروز در این جلسه که بحمداللَّه توفیق پیدا کردم با شما عزیزان دیدار کنم، آنچه عرض خواهم کرد، صرفاً دربارهى حرفهى پرستارى و وظایف همگان در قبال کسانى است که به این حرفهى بسیار سخت سرگرم هستند؛ چه مردم و چه مسؤولان.
یک جمله عرض مىکنم که این براى شما که خودتان پرستارید، روشن است؛ خیلى از مردم هم مىدانند، اما باید فهم عمومى جامعه و فرهنگ عام مردم ما این مطلب را بدرستى درک کند که براى حفظ سلامتى در جامعه، اهمیت پرستارى در طراز اول قرار دارد؛ یعنى اگر بهترین پزشکان و جراحان کار خودشان را با بیمار به بهترین وجه انجام دهند، اما از آن بیمار پرستارى نشود، بهطور غالب، کار آن پزشک یا جراحِ عالیقدر بىفایده خواهد بود. نقش پرستارى و بیماردارى در حفظ سلامت و بازگشت سلامت بیمار، نقش درجهى اول است؛ معادل است با نقش یک پزشک ماهر. بسیارى از این نکته غفلت دارند؛ لذا آن وزن و ارزشى که باید براى پرستار در نظر گرفته شود، از ذهن آنها مغفول مىماند و به آن توجه نمىکنند.
نکتهى دیگرى که باز شما بهتر از همه کس آن را مىدانید، اما مردم و مسؤولان ما باید بدانند و به آن توجه کنند، این است که پرستارى یکى از سختترین کارها از لحاظ فشار روحى و جسمى براى پرستار است. نشستن پهلوى بیمار، معاشر بودن دائمى با بیمار، شکوهى بیمار را شنیدن، با او به مهربانى رفتار کردن، به او لبخند زدن، او را با عمل، رفتار و پذیرایى خود از رنجهاى فراوان دوران بیمارى رهاندن، تحملِ پولادین لازم دارد؛ پرستار با چنین وضعیتى روبهروست. بیمارى که درد مىکشد، بیمارى که امید زندگى در او ضعیف مىشود، بیمارى که دسترسى به هیچکس و هیچجا ندارد؛ بخصوص بیمارانى که کودکاند، یا دچار بیماریهاى بسیار سختاند، یا در دوران مراقبتهاى ویژه هستند، ببینید که پرستارى و بیماردارى از چنین کسانى چقدر فشار بر روى روح، جسم و اعصاب وارد مىکند. چه سرمایهى عظیمى از حلم و تحمل و گذشت و مدارا و اخلاق خوش لازم است تا پرستار بتواند با این بیمار سر کند. اما منش بیمار با پرستار، برعکس منش پرستارى، مهربانى نیست؛ گاهى تندى است. علاوه بر بیمار، کسان بیمار هم که دور و بر او هستند، اگر خدمتى اندکى دیر شود، توقعاتشان نسبت به پرستار حالت اعتراض مىگیرد؛ گاهى تندى مىکنند و گاهى پرخاش؛ تحمل اینها خیلى سخت است. سختى کار پرستار سختى جسمى نیست؛ کلنگ زدن و در فضاى سختِ فرض بفرمایید معدن یا امثال آن رفتن نیست؛ اما از لحاظ فشار روحى و عصبى از آن سختتر است. همهى کسانىکه سختى مشاغل را درجهبندى مىکنند، باید این نکته را در نظر داشته باشند. جداى از اینها، پرستار از خانه، از همسر، از فرزندان؛ شب، روز، نیمهشب، ایام عید، روزهاى جمعه و ایام تعطیل که مردم سرگرمِ تفریح و گذراندن تعطیلى خودشان هستند، دور است. پرستار نمىتواند بیمار و بیمارستان را رها کند؛ به این مسائل باید توجه شود. کار سخت، وقت نشناسى، همیشه حاضر بودن، جداى از محیط زندگى، سختى کار را مضاعف مىکند. بهنظر من همهى مردم ما و همهى کسانى که به سرنوشت بیماران و به سلامت کشور اهمیت مىدهند، بایستى به قشر پرستار توجه و محبت و اهمیت نشان بدهند؛ چه مسؤولان، چه آحاد مردم. فرهنگ جامعه باید اهمیت کار پرستار و دشوارى آن را بشناسد. این، آن مطلبى است که مایل بودم و مایلم هم آحاد مردم و هم مسؤولان در حد مقدورات دولتى - چه براى امکان استخدام پرستاران جدید، چه براى رسیدگى به مسائل معیشتى آنها و همهى مسائلى که مورد انتظار است - به آن توجه کنند و از این زاویه به موضوع نگاه کنند.
اما آنچه به شما پرستاران مىخواهم عرض کنم، این است که کار همانطور که گفتیم و خیلى بیشتر از آن را خود شما حس و لمس مىکنید، بدون تردید دشوار است، اما در میزان الهى، کفههاى دشوارى و پاداش همیشه با هم برابر هستند. امکان ندارد که کارى دشوارتر باشد، اما پاداش آن با کارى که دشوارىاش کمتر از آن است برابر باشد، یا از آن کمتر باشد. در میزان الهى، همه چیز با محاسبه است؛ «مثقال ذرة» که در قرآن خواندهاید؛ یعنى بهقدر سنگینىِ یک ذره. ذره یعنى آن ذرات و غبارى که شما با چشم آنها را نمىبینید؛ مگر هنگامىکه از یک روزنه نورى داخل اتاق بتابد، بعد شما این ذرات شناور را در فضا مىبینید. یکذره، یعنى یک دانه از آنها، چقدر سنگینى دارد؟ به قدر سنگینى آن، در میزان الهى محاسبه است. بنابراین اگر شما کار نیکى انجام بدهید، این کار نیک در ترازوى محاسبهى الهى بهحساب مىآید و وقتى آن را با نیت خالص و براى خدا و با انگیزهى معنوى و الهى انجام دهید، همان ذره پیش خداى متعال بتدریج به یک کوه؛ کوه ثواب، تبدیل مىشود؛ به کار خودتان به این چشم نگاه کنید. همانطور که گفتم، پرستار فرشتهى رحمت براى بیمار است. آنوقت که بیمار از همه جا دستش کوتاه است، در آن ساعاتى که حتى همسر، فرزندان و پدر و مادر بیمار هم بالاى سرش نیستند، چشم امیدش بعد از خدا به پرستار است و این پرستار است که مثل ملائکهى آسمانى، مثل فرشتگان رحمت، به دردها، مشکلات و نیازهاى جسمى و عاطفى او پاسخ مىدهد؛ اینها خیلى مهم است؛ اینها پیش خداى متعال فراموش نمىشود. البته ممکن است هیچ چشمى هم این زحمت شما را نبیند. خیلى از زحماتى که شما مىکشید و رنجهایى که مىبرید، کسى آنها را نمىبیند. گاهى یک لبخند شما به بیمار دل افسرده، به او جانِ دوباره مىدهد. چه کسى این لبخند را مىبیند؟ چه کسى آن را به حساب مىآورد؟ چه کسى یک معادل و پاداش مالى و پولى در مقابل این لبخند مىگذارد؟ هیچکس؛ اما کرامالکاتبین مىبینند؛ محاسبهگرانِ میزان الهى همین لبخند شما را مىبینند. اگر در عوضِ لبخند، اخم هم بکنید، اخم شما را هم مىبینند. هیچ حسنه و هیچ سیّئهیى از دید تیزبین حسابگران دیوان الهى و میزان الهى غائب نیست. قدر این کار و این خدمت باارزش را بدانید. اگر یک وقت دیگران قدرناشناسى کردند، خود شما قدر این کار را بدانید؛ این کار بسیار کار مهمى است. در روایت هست که کسى که بر سر بیمار مىرود، مثل کسى است که در رحمت الهى غوطهور مىشود. ممکن است بعضى تعجب کنند که مگر بر سر بیمار رفتن چه خصوصیتى دارد. خود شما که نیاز بیمار و تأثیر کار خودتان را مىدانید، مىفهمید که چرا چنین پاداش بزرگى براى بیماردار و پرستار گذاشته شده است؛ چون تأثیر آن تأثیر غیرقابل محاسبه و برتر از محاسبات معمولى است. روحیه دادن به مریض گاهى از دادن داروى او بسیار حیاتبخشتر و مؤثرتر است؛ این روحیه را شما مىدهید. در دعاها مىخوانیم: «اللّهم انّى اسألک موجبات رحمتک»؛ رحمت الهى را که بىمحاسبه و بىجهت به کسى نمىدهند؛ باید التماس کرد پیش خدا تا موجبات رحمت را به ما بدهد؛ یعنى آن کارى را انجام بدهیم که موجب رحمت مىشود، تا بعد خدا رحمت خودش را بفرستد. این کار، برترین موجبات رحمت است، که خیلى مغتنم و خیلى باارزش است. این، آن نکتهیى بود که مایل بودم شما توجه کنید و بدانید مشغول چه کار باارزشى هستید.
و اما نکتهیى که به مسؤولان عرض مىکنم - که دیدم الان همین مطلب را آقاى دکتر پزشکیان به من گفتند و درست هم است - این است که مسؤولان ذیربط مسائل مدیریتى کشور بایستى براى این شغل یک باب جداگانه و تازهیى باز کنند. مسألهى استخدام، مسألهى آموزش در حین خدمت، استراحت دادن به قشر پرستار، موضوعاتى است که در ماهیت کار پرستارى اثر مىگذارد. اگر نقش پرستار اینقدر مهم است - که هست - پس پرستارِ خسته، پرستارِ از کار مانده، پرستارِ چند نوبتِ کارىِ پشت سر هم کار کردهى از روى ناچارى، دیگر نمىتواند این نقش را ایفا کند. پرستارى که با دلزدگى و بىحوصلگى و خستگى بخواهد کار کند و راضى از کار خود نباشد، دیگر نمىتواند این نقش را ایفا کند. پرستار باید با نشاط، سرحال، آماده و شائق به خدمت، آشناى با معلوماتى که او را کمک مىکند به خدمت، باشد و امکانات و مقدمات این مسائل را بایستى مسؤولان فراهم کنند. البته یقیناً براى مسؤولان محدودیتهایى وجود دارد که نه شما و نه بنده و نه هیچکس دیگر نباید توقع کنیم که دولت فراتر از امکانات و محدودیتهاى خود کارى را انجام دهد. مسألهى دولت، مسألهى مسؤولیت براى همهى کشور و همهى قشرهاست، ولى در چهارچوب همین امکانات بایستى همهى تلاش را بکنند و همهى کار خودشان را انجام دهند تا بتوانند این وظیفهى بزرگ و این خدمت باارزش را آنطور که هست، از آب دربیاورند.
از خداى متعال بایستى کمک و توفیق خدمت بخواهیم. اگر خداى متعال به ما در هر ردهیى توفیق خدمت بدهد، این بزرگترین سعادت و بزرگترین خوشبختى براى ماست. از خدا بخواهیم که هر کداممان در هر جایى که هستیم، بتوانیم به وظایف خودمان انشاءاللَّه عمل کنیم و انشاءاللَّه زحمات شما و خدمات قشر عزیز پرستار مشمول الطاف و رحمت الهى و توجهات خاص حضرت بقیّةاللَّه(ارواحنافداه) باشد.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته