ارتش ایران

ارتش ایران

بلاگ خبری و آموزشی ارتش ایران
ارتش ایران

ارتش ایران

بلاگ خبری و آموزشی ارتش ایران

شهید محمود رادمهر



به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، این مستند داستان شهید محمود رادمهر، از نسل دلاور مردانی است که با اینکه بیش از سه دهه از دوران دفاع و مقاومت در برابر متجاوزین به وطنمان می گذرد اما مقاومت این دلاور مردان را پایانی نیست. شهید «محمود رادمهر» آبان سال ۹۴ به مدت ۵۸  روز به‌ همراه برادرش «محمدرضا» برای نخستین‌ بار به سوریه رفت و در مرحله دوم نیز ۱۴ فروردین سال ۹۵ به جبهه مقاومت اعزام شد وسرانجام در ۱۷ اردیبهشت همان سال در منطقه «خان‌طومان» به شهادت رسید.

شهید همدانی

سردار شهید حسین همدانی که از او به عنوان نابغه جنگ‌های نامنظم در منطقه غرب آسیا یاد می‌شود، همان کسی است که با تشکیل نیرو‌های مردمی در سوریه و عراق، نقش بارزی در جلوگیری از پیشروی و باز پس‌گیری مناطق اشغالی از نیرو‌های تکفری داشت. 


درست در همان زمانی که گروهک‌های تروریست تکفیری در حال پیشروی در خاک عراق و سرویه بودند و بسیاری از تحلیگران، سقوط دولت‌های عراق و سوریه را قطعی می‌دانستند، سردار همدانی با ایده تشکیل نیرو‌های دفاع مردمی وارد سوریه می‌شود و با تشکیل نیرو‌های دفاع وطنی و ایجاد دفاع مردم‌پایه به خوبی در مقابل هجمه گروهک‌های تکفیری می‌ایستد و مانع از پیشروی‌های بیشتر آنان شده و روند بازپس‌گیری مناطق اشغالی را نیز آغاز می‌کند.


حال که دوسال از شهادت سردار همدانی می‌گذرد، تلاش‌ها و مجاهدت‌های او به ثمر نشسته و شاهد آن هستیم که سرلشکر سلیمانی خبر از نابودی داعش ظرف ۲ ماه آینده می‌دهد.

 

سالروز شهادت سردار شهید حاج حسین همدانی



دوران دفاع مقدس

سردار حسین همدانی در سال ۱۳۳۳ در شهرستان همدان دیده به جهان گشود. دوران سربازی را در تیپ ۵۵ هوابرد شیراز گذارند و در همان دوران جوانی از درس اخلاق آیت‌الله مدنی بهره برد و با تفکرات امام خمینی آشنا شد و در جریان مبارزه با رژیم پهلوی توسط ساواک دستگیر شد.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کنار شهید محمود شهبازی نقش موثری در راه اندازی سپاه همدان داشت و با شروع درگیری‌ها در کردستان برای مقابله با ضد انقلاب راهی کردستان شد. در همین دوران بود که فرماندهی عملیات مطلع الفجر و محور میانی سرپل ذهاب را با موفقیت پشت سر گذاشت و شاید این اولین گام در تبدیل شهید همدانی به یک فرمانده تاثیرگذار در آینده انقلاب اسلامی بود.


در سال ۱۳۶۰ بنابر این می‌شود تا تعدادی از فرماندهان سپاه در غرب کشور برای تشکیل یک تیپ جدید به جبهه جنوب اعزام شوند. نام حسین همدانی در بین سردارانی همچون حاج احمد متوسلیان، شهید همت و شهید شهبازی به چشم می‌خورد. در این برهه شهید همدانی در کنار شهید محمود شهبازی که تا آن زمان فرمانده سپاه همدان بود نقش بسزایی در تشکیل تیپ ۲۷ محمدرسول الله ایفا می‌کند.

 

سالروز شهادت سردار شهید حاج حسین همدانی

 

 

حضور موثر سردار همدانی در عملیات‌های فتح المبین و بیت‌المقدس با مسئولیت فرماندهی محور عملیاتی، تجربیات گران‌بهایی در اختیار این شهید قرار می‌دهد تا آنجا که با گسترش سازمان رزم سپاه، او به عنوان موسس و فرمانده لشکر ۳۲ انصارالحسین همدان منصوب می‌شود.


سال‌های میانی دفاع مقدس فرا رسیده و نیاز به واحد‌های رزمی جدید برای اجرای عملیات‌های بزرگتر احساس می‌شود. در همین برهه مسئولیت فرماندهی لشکر ۱۶ قدس گیلان به عهده شهید همدانی گذاشته می‌شود تا در عملیات‌های مهم و سرنوشت سازی همچون کربلای ۴ و ۵ به نبرد با دشمن بپردازد.


پس از تجربه فرماندهی دو لشکر در عملیات‌های مهم و سرنوشت ساز دفاع مقدس، سردار همدانی در ادامه دفاع مقدس و در عملیات مرصاد مسئولیت معاونت اطلاعات و عملیات قرارگاه عملیاتی قدس را برعهده می‌گیرد.



بعد از دوران دفاع مقدس به دانشگاه فرماندهی و ستاد می‌رود تا آنچه را به صورت تجربی در جنگ آموخته بود را به دیگران منتقل کند. پس از دافوس، به عنوان فرمانده لشکر ۴ بعث و سپس فرمانده قرارگاه نجف اشرف عهده دار تامین امنیت مناطق غربی کشور می‌شود و در این مسئولیت هم کارنامه درخشانی در برخورد با گروهک‌های ضد انقلاب از خود به جای می‌گذارد.


انتخاب به عنوان جانشین نیروی مقاومت بسیج برای ۲ دوره، معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی سپاه، فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص)، مشاور عالی فرمانده کل سپاه از دیگر مسئولیت‌های سردار در دوران پس از دفاع مقدس است.


اما شاید یکی از مهمترین مسئولیت‌های سردار همدانی فرماندهی سپاه محمد رسول‌الله (ص) تهران بزرگ آن هم در دوران سخت فتنه سال ۸۸ است و در مهمترین سپاه استانی کشور با ویژگی‌های خاص بود.

 

سالروز شهادت سردار شهید حاج حسین همدانی


تشکیل دفاع وطنی و نجات سوریه

با آغاز بحران سوریه و در خواست کمک دولت این کشور از ایران، با توجه به تجارب و شایستگی‌های سردار همدانی، وی برای اعزام به جبهه سوریه انتخاب می‌شود.


شهید همدانی نحوه حضور خود در جبهه سوریه را اینطور بیان می‌کند: «در سیزدهم دی ماه سال ۱۳۹۰ بنده به این کشور (سوریه) مأمور شدم. زمانی که من به عنوان فرمانده سپاه تهران خدمت می‌کردم. هنوز آثار فتنه ۸۸ و مشکلات ناشی از آن باقی بود. ما در حال توسعه سپاه محمد رسول الله (ص) بودیم. نواحی را از شش ناحیه به بیست و دو ناحیه توسعه دادیم. در حال سر و سامان دادن به سازمان رزم‌گردان‌های امنیتی بودیم که سردار جعفری بنده را احضار نمودند. خدمت ایشان رسیدم و بعد از ارائه گزارشی از وضعیت سپاه تهران، به ایشان فرمودند: فلانی به سوریه می‌روید؟


خب، خیلی‌ها دوست داشتند که بروند سوریه، بنده یک مکثی کردم و گفتم: برای چه بروم؟ به چه عنوانی بروم؟ فرمود: ارتش و نظام سوریه درخواست کمک کرده‌اند به عنوان فرمانده بروی و کمک کنی! سردار قاسم سلیمانی هم گفته که شما برای این کارم مناسب هستید.


از آنجایی که خودم هم انگیزه بالایی برای حضور در سوریه و دفاع از حرم‌های عمه سادات و حضرت رقیه (س) داشتم، بلافاصله جواب مثبت دادم. اصلاً نگفتم فکر می‌کنم بعد جواب می‌دهم همان جا جواب مثبت دادم ایشان هم با سردار سلیمانی تماس گرفتند و گفتند که فلانی موافق است.»


سردار همدانی در ادامه حضور خود در سوریه موفق می‌شود با ارائه همان الگویی که در ایران ابداع و در مقاطع حساس و بحرانی به کمک کشور آمده بود، یعنی بسیج مردمی، تشکیلات دفاع وطنی رادر سوریه راه اندازی کند که هم اکنون بسیاری از پیروزی‌های سوریه در نبرد با تروریست‌های تکفیری مرهون وجود همین نیرو‌ها است.


 در اسفند ماه سال ۹۱ شرایط بحران سوریه به مرحله خطرناکی می‌رسد، تا جایی که کاخ ریاست جمهوری این کشور در آستانه سقوط قرار می‌گیرد. اما در این هنگام پیشنهاد سردار همدانی سوریه را از سقوط حتمی نجات می‌دهد.


سالروز شهادت سردار شهید حاج حسین همدانی

 

پیشنهاد سرنوشت ساز

شهید همدانی نحوه ارائه این پیشنهاد به بشار اسد را اینگونه تعریف می‌کند: «اسفند ۱۳۹۱ تروریست‌ها کاملا به نقطه پیروزی نزدیک شده بودند آن‌ها با حمایت همه جانبه عربستان، قطر، امارات و کشور‌های غربی توانسته بودند حلقه محاصره را تنگ‌تر و به کاخ ریاست جمهوری سوریه در دمشق نزدیکتر شوند طوری که عن‌قریب کاخ را به اشغال خود درآوردند. آن شب وضعیت بسیار بغرنجی پیش آمده بود البته خانواده‌ها را فرستاده بودیم به جا‌های امن، بشار اسد هم کار را تمام شده می‌دانست و دنبال رفتن به یک کشور دیگر بود.


آخرین پیشنهاد آن شب به بشار اسد داده شد، گفتم: حالا که همه چیز تمام شده و کاخ ریاست جمهوری در آستانه سقوط می‌باشد شما باید این آخرین پیشنهاد ما را عملی کنید. گفتند: چه کنیم؟ گفتم: در اسلحه خانه‌ها را باز کنیم و مردم را با اسلحه‌های موجود در آن مسلح کنید تا خود مردم جلوی این تروریست‌ها را بگیرند.


شکر خدا با این پیشنهاد موافقت کردند و همان شب با این اقدام، سوریه از سقوط حتمی نجات پیدا کرد و مردم تروریست‌های تکفیری را از اطراف کاخ ریاست جمهوری و بعد هم شهر‌های سوریه عقب راندند. همین نیروها، هسته اولیه تشکیلاتی به نام دفاع وطنی را شکل دادند که الان در سوریه با داعشی‌ها، النصره ای‌ها و... می‌جنگند.»


سالروز شهادت سردار شهید حاج حسین همدانی



بالاخره در ۱۶ مهرماه سال ۹۴ سردار سرتیپ حسین همدانی پس از سال‌ها جهاد و رشادت در حومه شهر حلب سوریه و در حین انجام ماموریت مستشاری به درجه رفیع شهادت نائل می‌آید.

 

پیام رهبر معظم انقلاب به مناسبت شهادت سردار همدانی: 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

«شهادت سردار سرافراز، شهید حسین همدانی را به خانواده‌ی گرامی و بازماندگان و دوستان و همرزمانش و به مجموعه پر افتخار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تبریک و تسلیت میگویم. این رزمنده‌ی قدیمی و صمیمی و پر تلاش، جوانی پاک و متعبّد خود را در جبهه‌های شرف و کرامت، در دفاع از میهن اسلامی و نظام جمهوری اسلامی گذرانید و مقطع پایانی عمر با برکت و چهره‌ی نورانی خود را در دفاع از حریم اهل‌بیت علیهم‌السلام و در مقابله با اشقیای تکفیری و ضد اسلام سپری کرد و در همین جبهه‌ی پر افتخار به آرزوی خود یعنی جان دادن در راه خدا و در حال جهاد فی سبیل الله نائل آمد و فضل و رحمت الهی بر او گوارا باد.


صف استوار آرزومندان این موهبت و کمربستگان راه جهاد و شهادت در ایران اسلامی و در سپاه و همه نیرو‌های مسلّح جمهوری اسلامی، صفی بلند و بنیانی مرصوص است: و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا. رحمت خدا بر شهید همدانی و بر همه‌ی مجاهدان راه حق

 

 

 

شهید مجید شهریاری



به گزارش مشرق، حدود هفت سال پیش در چنین روزهایی خبر ترور و شهادت شهید مجید شهریاری، دانشمند هسته‌ای کشورمان قلب میلیون‌ها ایرانی را به درد آورد و یک بار دیگر دشمن که نتوانسته بود پیشرفت‌های علمی جمهوری اسلامی ایران را تاب بیاورد، دست به جنایتی دیگر زد تا به گمان خام خودش مقابل پیشرفت‌های روزافزون علمی و هسته‌ای را بگیرد. امروز به بهانه سالروز شهادت شهید شهریاری به بازخوانی زندگینامه این شهید بزرگوار پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

شهید مجید شهریاری در سال 1345 در زنجان متولد شد. وی متاهل و دارای دو فرزند به نام‌های محسن و زهرا بود. همسر این شهید بزرگوار، بهجت قاسمی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی است.

وی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در زنجان، دوره کارشناسی را در رشته مهندسی الکترونیک در دانشگاه صنعتی امیر کبیر ( از سال 1363 تا سال 1368 )، دوره کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی هسته‌ای در دانشگاه صنعتی شریف ( از سال 1369 تا سال 1371) و دوره دکترا را در رشته مهندسی هسته‌ای در دانشگاه امیرکبیر (از سال 1372 تا 1377 ) گذارند. بدین تربیت، این شهید عزیز تمام تحصیلات خود را در کشور جمهوری اسلامی ایران گذرانده است.

شهید شهریاری پس از فراغت از تحصیل در دانشگاه امیرکبیر به عنوان عضو هیات علمی دانشگاه مشغول به کار شد. شروع به کارش به عنوان عضو هیات علمی در دانشگاه شهید بهشتی در دانشکده مهندسی هسته‌ای و در گروه آمورشی کاربرد پرتوها با مرتبه استادیاری پیمانی بود.

وی در 28 اردیبهشت 83 از مرتبه پیمانی به مرتبه رسمی آزمایشی تغییر وضعیت داد و حدود چهار سال بعد از شروع به کار به مرتبه دانشیاری ارتقاء پیدا کرد.

 در این مرحله از ارتقاء، نمره کیفیت آموزشی‌اش در چهار سال تدریس در دوره استادیاری نمره 18.5 (از بیست) و در امر پژوهش با چاپ 10 مقاله علمی پژوهشی در مجلات علمی بین المللی، ارائه سخنرانی در 21 کنفرانس بین المللی، راهنمایی و مشاوره 20 دانشجوی کارشناسی ارشد و راهنمایی 3 دانشجوی دکترا و بالاخره اجرای 5 طرح پژوهشی با امتیازی بالا به مرتبه دانشیاری ارتقاء پیدا کرد.

شهید شهریاری سال 1388 و بر اساس تصویب هیات ممیزه به درجه استادی ارتقاء پیدا کرد. در واقع بعد از چهار سال دوره دانشیاری و حدود هشت سال از زمان شروع به کار که حداقل زمان لازم برای برای ارتقاء به درجه استادی است، به این مرتبه ارتقاء یافت. نمره کیفیت تدریس وی در دوره دانشیاری 19.46 از 20 بود. به علاوه، فقط از ماده 2 آئین نامه ارتقاء، 115.83 امتیاز کسب کرد. جمع امتیازهای وی برای ارتقاء به مرتبه استادی 169.79 بود. در دوره دانشیاری، استاد راهنمای 17 دانشجوی کارشناسی ارشد و 5 دانشجوی دکترا بود و 21 مقاله تخصصی در مجلات علمی پژوهشی به چاپ رساند. همچنین در 24  کنفرانس بین المللی به ایراد سخنرانی در رشته تخصصی خود پرداخت و در این دوره مجری 5 طرح پژوهشی بود.

شهید منصور ستاری

منصور ستاری در سال ۱۳۲۷ در روستای، ولی آباد ورامین به دنیا آمد. پدرش که شاعری فاضل بود زمانی که او ۹ سال داشت درگذشت وخانواده را با تنگدستی تنها گذاشت. منصور دوران ابتدایی را در مدرسه، ولی آباد ورامین و دوران تحصیلات متوسطه را در روستای "یونیک" باقرآباد به پایان رسانید. او با وجود سختی‌هایی که در راه تحصیل وجود داشت با پشتکار و جدیت فراوان به کسب علم پرداخت. در سال ۱۳۴۶ با پایان یافتن تحصیلات متوسطه وارد دانشکده افسری شد و پس از پایان دوران آموزشی به درجه ستوان دومی نائل آمد. در سال ۱۳۵۰ برای گذراندن دوره عملی کنترل رادار، راهی کشور آمریکا شد و پس از یک سال به ایران بازگشت و به عنوان افسر شکاری نیروی هوایی، مشغول به کار شد. سه سال بعد در سال ۱۳۵۴ در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته برق و الکترونیک پذیرفته شد؛ اما با شروع جنگ تحمیلی و در حالی که بیش از چند واحد به پایان تحصیلات دانشگاهی‌اش باقی مانده بود دفاع از میهن را ترجیح داد و تحصیل را رها کرد.


وی افسری مومن، شجاع و تیزهوش بود و طرح‌ها و ابتکارات زیادی در تجهیز سامانه‌های راداری و پدافندی به اجرا گذارد که سدی محکم در برابر تجاوزات دشمن بود. در سال ۱۳۶۳ به دلیل کارایی و لیاقتی که از خود نشان داده بود به سمت معاونت عملیات پدافند نیروی هوایی منصوب شد. او سپس در سال ۱۳۶۴ به سمت معاونت طرح و برنامه نیروی هوایی ارتقا یافت و سرانجام در بهمن ماه سال ۱۳۶۵ به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب گردید. او تا پایان عمر عهده دار این مسئولیت خطیر بود و سرانجام در سال ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما درفرودگاه اصفهان به شهادت رسید.


شهید ستاری که در واقع معماری آینده نگر برای سامانه پدافند هوایی کشور بود، با راه اندازی تأسیسات وامکانات جدید تعمیر و نگهداری و نیز اجرای پروژه‌هایی نظیر پروژه اوج ونیز راه اندازی مرکز پژوهش، تحقیقات و آموزش «پتا»، توان نگهداری نیرو را تقویت و به چندین برابر قدرت قبلی ارتقا داد. این مهم برای کشوری که پایه‌های صنعتی‌اش ضعیف بود کاری شگرف به حساب می‌آمد. ایجاد موسسات فنی و صنعتی پیشرفته برای آموزش پروازی مرحله مقدماتی دانشجویان خلبانی، با کمک مهندسین ومتخصصین نهاجا و ساخت هواپیمای پرستو از دیگر اقدامات اوست.


این هواپیما از نظر امکانات عملیاتی شبیه هواپیمای بونانزای ساخت آمریکا است. یکی از مهمترین فعالیت‌های ستاری طی سال‌های ۱۳۶۶ تا پایان جنگ تحمیلی اسکورت ناوگان تجاری کشتی‌های نفتکش ایران در خلیج فارس و دریای عمان بود. انجام عملیات اسکورت با توجه به حجم عملیات جنگی و حجم عملیات عادی و روزانه نیروی هوایی کاری بس عظیم بود.


نگهداری مجتمع پتروشیمی بندر امام (ره)، حفاظت از میدان گازی کنگان و مواردی نظیر اینها، یادآور اقدامات وجانفشانی‌های عقابان تیزپرواز وکارکنان پدافندی نیروی هوایی تحت فرماندهی و مدیریت این بزرگوار است؛ همچنین طراحی و ساخت خودرو شمس، ایجاد خطوط هوایی سا‌ها «سازمان هواپیمایی ارتش جمهوری اسلامی ایران»، شرکت در پروژه‌های دولتی در راستای امور مهندسی و تأسیساتی، افزایش کارایی و استخراج از معادن تحت پوشش از قبیل نمک سمنان که نیازمندی‌های صنایع نفتی و پتروشیمی کشور را مرتفع و پشتیبانی می‌کند، افزایش بازده صنایع فلزی – ریخته گری، تراش و ... - دریافت سفارش به منظور رفع نیازمندی‌های دولتی، نظامی و خصوصی از دیگر اقدامات شهید ستاری است.


او منطقی‌ترین راه را برای کاهش آثار محدودیت اعتباری و رو به رویی با شرایط پس از جنگ انتخاب کرد که همان خودکفایی هر چه بیشتر نیروی هوایی بود. با این کار، علاوه بر آنکه از خروج اعتبارات نیروی هوایی جلوگیری به عمل می‌آمد، توان تولیدی و خدماتی نیز افزایش می‌یافت و درآمد‌های حاصل از این قبیل فعالیت‌ها همواره تحت نظارت دقیق درمی‌آمد که به عنوان پشتوانه‌ای برای اجرای برنامه‌های سازندگی مورد بهره برداری قرار می‌گرفت. ستاری با کمک فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی پروژه‌های بلندمدتی را طراحی کرد که یکی پس از دیگری جامه عمل می‌پوشد. یکی از این پروژه‌ها، هواپیمای جنگی آذرخش بود که با حضور رهبر انقلاب در سال ۱۳۷۶ به پرواز در آمد.


به طور کلی اقدامات مهم و بنیادین این شهید بزرگوار را می‌توان به صورت زیر بیان کرد:

۱- تأسیس دانشکده پرواز – خلبانی- که آرزوی دیرینه هر ایرانی وطن دوست وکارکنان نیروی هوایی بود. اولین سری دانشجویان خلبانی در مهرماه سال ۱۳۶۷ وارد دانشکده پرواز شدند.

۲- تأسیس دانشگاه هوا فضا با هشت گرایش تحصیلی و مبتنی بر برنامه‌های آموزشی، مجموعه‌های کارشناسی و مصوبات وزارت فرهنگ و آموزش عالی.

۳- تأسیس دانشکده پرستاری و راه اندازی مرکز تحقیقات و آموزش پزشکی- پاتولوژی- نیروی هوایی.

۴- توجه به آموزش کارا- حین خدمت- و آموزش کارکنان رده میانی.

۵- تأسیس هنرستان کار و دانش و فنی و حرفه‌ای در مرکز آموزش‌های هوایی و اجرای برنامه‌های آموزش وپرورش برای افرادی که حداکثر با سن ۱۶ به استخدام نهاجا در آمده بودند تا بتوانند مانند دانش آموزان دبیرستان، به تحصیل بپردازند و دیپلم رسمی کشور به آن‌ها اعطا شود.

۶- ایجاد شبکه دیده بانی به منظور تقویت سامانه پدافندی کشور، ایجاد شبکه دیده‌بانی بصری، ایجاد موانع هوایی بر فراز دره‌ها، گذرگاه‌ها و ارتفاعات و ..


در اردیبهشت ۱۳۶۱، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران یک آتشبار کامل موشک هاک را در ۲۳ کیلومتری آبادان، بین جاده ماهشهر – آبادان مستقر کرده بود. با آغاز عملیات بیت المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد این سایت مورد بهره برداری قرار گرفت و نیرو‌ها و رزمندگان مستقر در آنجا را زیر پوشش دفاعی خود قرار داد. بعد از گذشت چند ساعت و در حالی که عملیات به اوج خود رسیده بود ناگهان سامانه خنک کننده اتاق هدایت موشک از کار افتاد و با اینکه متخصصان حاضر در آنجا تلاش زیادی را برای راه اندازی آن انجام دادند، ولی موفق نشدند و در آن شرایط سخت، این سایت غیر قابل استفاده گردید. شهید ستاری که به عنوان فرمانده دربخشی حضور داشت وقتی از این موضوع مطلع شد، خود را به آنجا رسانده و طرحی ابتکاری ارائه داد و مشکل را برطرف نمود.


سرهنگ نعمت الله شفقی کریمی درخاطراتش، طرح شهید ستاری را چنین بیان می‌کند:" شهید ستاری از ما سوال کردند که حداکثر برای چه مدت می‌توانید اتاق هدایت موشک را به صورت فعال نگه دارید؟ " با توجه به حرارت زیادی که دستگاه‌ها تولید می‌کردند، گفتیم:" حداکثر پنج تا شش دقیقه و بیش از این ممکن است دستگاه‌ها بسوزند. "


شهید ستاری کمی فکر کردند و سپس به طرف آنتن رادار رفتند. روی این دستگاه اسکوپ قرار دارد. شهید ستاری در پشت اسکوپ قرار گرفتند که فاصله‌شان تا اتاق هدایت موشک حدود ۸۰ تا ۹۰ متر بود. ایشان در آنجا به محض دیدن هواپیما در اسکوپ رادار، به شخصی که در کنارشان بود اطلاع می‌دادند. آن شخص هم به ما علامت می‌داد و ما بلافاصله سامانه اتاق هدایت را برای چند دقیقه روشن می‌کردیم و هواپیما را تحت نظارت گرفته و هدف موشک قرار می‌دادیم. با خلاقیت و ابتکاری که شهید ستاری از خود نشان دادند، توانستیم به همین شیوه در یکی دو ساعت سه فروند از هواپیما‌های دشمن را که قصد حمله به لشکر‌های منطقه را داشتند، منهدم کنیم. تعدادی از رزمندگان که از موضوع اطلاع داشتند، با دیدن سرنگون شدن هواپیما‌های دشمن، تکبیرگویان به داخل سایت آمدند و در حالی که از خوشحالی اشک شوق می‌ریختند، بچه‌های سایت را در آغوش کشیده به آنان تبریک می‌گفتند.


در اینجا شهید ستاری دو خصیصه مهم نبوغ نظامی را از خود به نمایش می‌گذارد:

۱-ذکاوت و هوشیاری: هر چه توانایی ذهنی، قدرت فکری، هوشیاری و آمادگی ذهنی فرد بالاتر باشد، در اتخاذ تصمیم و ارائه خلاقیت کاربردی و ابتکار عملی موفق‌تر خواهد بود. فرماندهی که ذکاوت و هوش بالایی نسبت به دیگران دارد، به طور قطع خیلی موثرتر از دیگر یکان‌ها عمل می‌کند و روش‌های بهتر و دقیق‌تری به کار می‌گیرد. اتکینسون می‌گوید: "هوش هر فرد باید از حد متعارفی فراتر باشد تا آثار خلاقیت در او آشکار شود و به عنوان فردی خلاق دست به ابتکار و خلاقیت بزند. "


۲-سرعت عمل و واکنش در اجرای ابتکارات: واکنش سریع و تصمیم فوری، اتخاذ تدابیر سریع و اضطراری در ابتکار عمل، بسیار اهمیت دارد. تصمیماتی موجب خلاقیت می‌شوند که در کوتاه‌ترین زمان اتخاذ شوند؛ زیرا خلاقیت دربستر زمان محقق می‌شود. در میدان نبرد و مبارزه که هر لحظه دشمن منتظر غفلت و اشتباه ماست اگر درنگ کرده و تعلل نماییم و در هدف و عمل خود سستی نشان دهیم، دشمن از فرصت استفاده کرده و ما را تهدید می‌کند؛ اما اگر فرمانده با تصمیمات مبتکرانه و سریع خودش، ابتکار عمل را از دشمن بگیرد می‌تواند با موفقیت جنگ را هدایت کند. در طول جنگ تحمیلی هواپیما‌های ترابری " سی – ۱۳۰" به دلیل تحریم اقتصادی از سوی آمریکا، با کمبود قطعه مواجه شده بودند؛ از جمله این قطعه‌ها، شاسی چرخ جلو این هواپیما بود که برای تعمیر و بازسازی به کشور‌های آلمان وانگلستان فرستاده می‌شد که این کار هزینه هنگفتی را به نیروی هوایی تحمیل می‌کرد. زمانی که شهید ستاری به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شدند، دستور دادند کارکنان متخصص فرماندهی لجستیکی نیروی هوایی، خودشان باید این شاسی‌ها را بسازند. ایشان برای اینکه این باور را در متخصصان نیرو به وجود آورند، یک روز همه را جمع می‌کنند و در سخنانی می‌گویند:" اولین هدف من، خودکفایی نیروست و این مهم به دست توانای شما متخصصان امکان پذیر است باید با توکل به خدا دست به دست هم بدهیم و کار را شروع کنیم. " کارکنان متخصص وقتی از حمایت‌های همه جانبه فرمانده نیرو مطمئن می‌شوند، بازسازی را شروع می‌کنند و پس از مدتی می‌توانند اولین شاسی را ساخته و روی هواپیما سوار کنند. با وجود آزمایش‌های متعددی که روی این شاسی انجام می‌شود، در آخرین آزمایش که هواپیما با سرعت زیاد روی باند حرکت می‌کند، شاسی تاب نیاورده، می‌شکند و دماغه هواپیما به زمین برخورد کرده و مقداری خسارت می‌بیند. کارکنان که حاصل تلاش چند ماهه خود را بی ثمر می‌بینند، افسرده و ناراحت می‌شوند. امیر سرتیپ دوم "علی لامی" در خاطراتش می‌گوید: وقتی شهید ستاری از ماجرا مطلع شد دستور داد کارکنان را جمع کردند و با رویی گشاده و پس از احوالپرسی به شوخی گفت: برای من تعریف کنید که چگونه توانستید آهن به این کلفتی را به صورت گرد ببُرید. فکر نمی‌کنم کسی این هنر شما را داشته باشد! کارکنان که انتظار چنین برخوردی را از فرمانده خود نداشتند، خندیدند؛ چرا که شاسی به صورت گرد شکسته بود؛ اما کسی به آن توجه نکرده بود. شهید ستاری سپس اضافه کردند: ناموفق بودن کار در مرحله اول، نباید شما را مأیوس کند. کار را دنبال کنید و بگردید ببینید مشکلتان چه بوده! شهید ستاری در موقع رفتن ضمن قدردانی به کارکنان پاداش دادند و آنان با این حرکت فرمانده، جان تازه‌ای گرفتند و با شور و شوق بیشتری کار را ادامه دادند. پس از مدتی، شاسی جدیدی ساخته و روی هواپیما نصب شد و این بار هواپیما به طور کامل و موفق پرواز کرد و به زمین نشست.


نوع و شکل رابطه‌ای که فرمانده با افراد تحت امر خود برقرار می‌کند در حرف شنوی، اطاعت و جان نثاری آنان در مواقع اضطراری موثر است و فرمانده می‌تواند حتی در شرایط سخت و کمبود توان و تجهیزات به هر گونه ابتکار و خلاقیتی دست بزند؛ حتی اگر ضریب خطر پذیری آن بسیار بالا باشد، شهید ستاری با رعایت همین نکته مدیریتی، کارکنان را به امید و پشتکار هر چه بیشتر ترغیب کرد و بدین ترتیب کاری که در ابتدا نشدنی به نظر می‌رسید، عملی گردید.


با شروع جنگ تحمیلی، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به دلیل تحریم‌های اقتصادی و سیاسی، از لحاظ تعمیر و ساخت قطعات هواپیما دچار مشکل می‌شود؛ به طوری که به مرور زمان هواپیما‌های جنگی کشورمان به دلیل نبود قطعات یدکی زمین گیر می‌شوند. با منصوب شدن شهید ستاری به فرماندهی نیروی هوایی ایشان به فکر می‌افتند که هر طور شده این قطعات در داخل کشور ساخته شود. او عده‌ای از متخصصان و مهندسان نیروی هوایی را دعوت کرده و به آنان می‌گوید:" ما به اندازه کافی متخصص و مهندس داریم و فقط باید همت کنیم و تولید قطعات را شروع کنیم. " با این رهنمود، کار ساخت و تعمیر قطعات شروع می‌شود؛ ولی در ادامه کار متخصصان ومهندسان مشکل دیگری را برای شهید ستاری مطرح می‌کنند که اگر اعلام کنیم قطعات در داخل کشور ساخته شده کارکنان متخصص تعمیر هواپیما و خلبانان، با اعتماد به نفس کمتری ماموریت‌های خود را انجام می‌دهند؛ چرا که هنوز به متخصصان داخلی اعتماد کافی وجود نداشت. سرهنگ حمیدرضا اردستانی می‌گوید:" شهید ستاری گفت: مشکل خیلی راحت حل می‌شود. شما قطعات را با برچسب خارجی بسته بندی کنید. این کار را کردیم و قطعات را با هماهنگی‌هایی که انجام دادیم، برچسب خارجی زده و به انبار می‌فرستادیم؛ سپس دوباره خودمان تحویل می‌گرفتیم و روی هواپیما نصب می‌کردیم. بدین ترتیب خلبانان بدون اینکه از قضیه مطلع شوند، پرواز می‌کردند و هیچ مشکلی هم در پروازشان به وجود نمی‌آمد".


در اینجا نیز شهید ستاری با سنجیدن اوضاع کشور و جنگ و عدم امکان تهیه تجیهزات و قطعات هواپیما از کشور‌های سازنده هواپیما یکی دیگر از خصیصه‌های نبوغ نظامی را از خود نشان می‌دهد وآن تکیه بر پروردگار و اعتماد به اراده و توان نیرو‌های خودی است. در اینجا اعتقادات و ارزش‌های دینی مورد توجه فرمانده، در عمل به کمک او می‌آید؛ همان ارزش‌هایی که به او جرأت می‌دهد تا جان پاک خویش را در راه آرمانهایش فدا کرده، دین و کشور خود را حفظ کند. آنجا که نمی‌توان برآوردی از آینده و آن سوی تصمیم‌ها به دست آورد و موفقیت و یا شکست یکان را در عملیات پیش بینی کرد، تنها عامل مشوق فرمانده و نیروها، اعتماد به پروردگار و نیرو‌های خودی است.


شهید مجید سوزوکی

روایتی از شاید مجید سوزوکی:



د‌ر یک غروب گرم و د‌ود‌زد‌ه، د‌ر میان سرسام ماشین‌ها که بی‌هیچ توجه به بنزین سهمیه‌ای همچنان د‌ر رفت و آمد‌ هستند‌؛ د‌ر جنوبی‌ترین نقطه شرق تهران د‌ر خیابان اتابک د‌نبال خانه شهید‌ مجید‌ خد‌مت می‌گرد‌م. آد‌رس د‌رست و حسابی ند‌ارم. برای گرفتن آد‌رس از د‌فتر بنیاد‌ شهید‌ هم احتیاج به نامه‌نگاری و مکاتبه است که مطمئناً زمان می‌برد‌. جایی خواند‌ه بود‌م: مسعود‌ د‌ه‌نمکی و بازیگران فیلم اخراجی‌ها به د‌ید‌ن خانواد‌ه شهید‌ مجید‌ خد‌مت رفتند‌ و د‌ر انتهای خبر نشان از خیابان اتابک د‌اد‌ه بود‌ند‌. روی همین حساب با کامبیز د‌یرباز بازیگر نقش مجید‌ سوزوکی تماس گرفتم تا آد‌رس را از او بپرسم. د‌یرباز هم د‌قیق نمی‌د‌است و فقط به اتابک اشاره کرد‌ و د‌ر آخر نیز حواله به د‌ه‌نمکی د‌اد‌. با جناب کارگرد‌ان تماس می‌گیرم. جواب د‌رستی نمی‌د‌هد‌ و ارتباط قطع می‌شود‌. چاره‌ای نیست. باید‌ کوچه به کوچه خیابان اتابک را جست‌وجو کنم.

د‌ر آن غروب خاکستری، به اتابک می‌رسم. قبل از این که وارد‌ خیابان شوم، پایگاه بسیج مالک اشتر را می‌بینم. از نگهبان ورود‌ می‌پرسم؛ می‌گوید‌ ساعت اد‌اری تمام شد‌ه و باید‌ د‌ر آن موقع مراجعه و پرس و جو کنی. نام مجید‌ خد‌مت برایش آشنا نیست. می‌گویم: همان شهید‌ی که د‌ه‌نمکی اخراجی‌ها را از روی زند‌گی‌اش ساخته! می‌گوید‌: آهان، مجید‌ سوزوکی را می‌گویی؟ جواب می‌د‌هم: بله خود‌ش است. می‌گوید‌: خانه‌شان قبل از اتابک، د‌اخل خیابان مینابی است. آنجا از هرکس بپرسی نشانت می‌د‌هد‌.
خوشحال از این کشف، راه می‌افتم تا به آن خیابان برسم. وارد‌ خیابان که می‌شوم د‌ر کمرکش آن به کوچه شهید‌ امیرحسین خد‌مت می‌رسم. براد‌ر مجید‌ است. براد‌ری که هفت سال زود‌تر از او د‌ر بازی‌د‌راز شهید‌ شد‌ه. از یکی- د‌و نفر نشانی خانه را می‌پرسم و یکی از آن ها محمد‌ خد‌مت براد‌ر مجید‌ را نشانم می‌د‌هد‌. محمد د‌عوتم می‌کند‌ به خانه شان برویم. وقتی می‌نشینیم، پد‌ر و تنها خواهر مجید‌ هم به ما اضافه می‌شوند‌. حرف‌هایی از سر ناراحتی راجع به فیلم می‌گویند‌. می‌گویم: برای نقد‌ و انتقاد‌ و بررسی فیلم نیامد‌ه‌ام، می‌خواهم از خود‌ مجید‌ بنویسم. مجید‌ی که د‌ر هیاهو و حاشیه‌های فیلم گم شد‌ و د‌رست معرفی نشد‌ه.